مطلب علمی

 

علت و چگونگي تغذيه ء اجباري

( خوراندن داروي مايع و مواد آبكي به دام)

 

گاوهاي تازه‌زا با تغييرات متعددي مواجه مي‌باشند از جمله: زايش كردن و انداختن جفت، شروع توليد شير، و قرار گرفتن نوك پستانها و رحم در معرض باكتريها مي‌باشد. همچنين از ديگر تغييرات مي‌توان به عوض شدن جيره و مواد خوراكي و اضافه كردن موادي كه سيستم ايمني را بهبود مي‌دهد اشاره كرد . در اين شرايط گاوها با خطرات زيادي مانند ناهنجاريهاي متابوليكي مواجه مي شود. محققان كرنل براي هر كدام از ناهنجاريهاي متابوليكي زير ميزان هزينة از دست رفته را گزارش كردند.

تب شير                             334 دلار

جابجايي شيردان                340  دلار

 باقي ماندن جفت                 285 دلار

 كتوز                                    145 دلار .

خوراندن آب و مواد مغذي به گاوها، جهت جلوگيري از اين مشكلات، مسئله جديدي نيست. در يك فارم شيري در Wisconsin در دهة 1950 ما پيشنهاد كرديم كه به گاوهاي تازه‌زا 5 گالن آب حاوي مواد مغذي ، بلافاصله بعد از زايش به آنها خورانده شود. در ادامه صحبت از آقاي Bill سؤالاتي پرسيده مي‌شود.

علت اينكه بيشتر مردم به گاوهاي تازه‌زا مواد آبكي مي‌خورانند(تغذيه اجباري) چيست؟

اين روشي است تا مطمئن شديم گاوها مواد مغذي و مايعات با تركيبات لازم كه مي‌تواند ناهنجاريهاي متابوليكي را به حداقل رساند دريافت مي‌كند. زيرا در اين هنگام ممكن است كه گاو نتواند مقدار لازم يا حجم كافي را مصرف كند. محققان Iowa برآورد كرده‌اند كه 10 درصد گاوها در ايالات متحده جهت برنامه‌ خوراندن مواد آبكي و دارويي(تغذيه اجباري) انتخاب مي‌شوند.

 

* چه راه و روشي استفاده شده است؟

مقدار و حجم استفاده شده جهت درمان يكسان مي‌باشد اين سيستم براي سالهاي زيادي استفاده مي‌شد. براي مثال، 500 ميلي‌ليتر يا يك پاينت[1] از پروپيلن گليكول يا يك قرص از كربنات كلسيم كه حاوي 50 گرم كلسيم مي‌باشد خورانده مي‌شد. جديداً مديران حجم بيشتري كه حاوي مقدار بيشتري مواد مغذي (1 يا 2 پوند مواد مغذي) بوسيله پمپ دستي (مانند پمپ ماگرس) يا پمپ الكتريكي مي‌خورانند.

آيا حجم بيشتر سودمند مي‌باشد؟

حجم‌هاي زياد آب (5 تا 15 گالن) ممكن است جايگزين حجم فيزيكي و وزن از دست رفته، در اثر خارج شدن گوساله، مايعات و غشاهاي رحم شود. (120 تا 170 پوند) گاو چند ساعت قبل از و هنگام زايش نمي‌تواند آب مصرف كند. محققان مينو سوتا گزارش دادند كه حجم آب داده شده  بسيار مهم مي‌باشد. اگر در دو يا سه مرحله آب را بخورانيم مي توانيم حجم داده شده را به 2 تا 5 گالن كاهش مي‌ دهيم .

 

* كدام گاوها و كي؟

بلافاصله بعد از زايش خوراندن آب مي تواند ،الكتروليت‌ها و مواد مغذي لازم را براي گاو تأمين كند. بعضي محققان گزارش داده‌اند اگر گاو به اولين وعده خوراندن مواد آبكي جواب نداد و يا اينكه هنوز بي حال بود لازم است كه اين كار را براي دومين و سومين بار تكرار كنيم . براين اساس مي‌تواند چندين روش مختلف جهت خوراندن بيان نمود.

1- خوراندن فقط در گاوهايي كه ناهنجاري متابوليكي يا وضعيت سلامتي خوبي قبل از دورة شيردهي ندارند انجام شود.

2- در تمام گاوهاي تازه‌زايي كه شكم سوم يا بيشتر دارند انجام شود.

3- عمل خوراندن در تمام گاوها از جمله تليسه‌ها، انجام گيرد.

ممكن است كه تليسه‌ها به كلسيم احتياج نداشته باشند امّا گلوكز، آب و الكتروليت‌ها مي‌تواند براي تليسه‌ها سودمند باشد كه مي‌توانيم آن را به تليسه‌ها بخورانيم.

از چه مواد خوراكي مي‌توان استفاده كرد؟

پروپيونات كلسيم (5/0 تا 1 پوند در هر وعده درمان) يك منبع سريع و قابل دسترسي از كلسيم را تأمين مي‌كند. عمل پروپيونات به جذب و وارد شدن كلسيم به خون كمك كند بدين صورت كه انرژي لازم را براي اين انتقال فراهم مي‌كند. اين دارو در زمان كمبود كلسيم در خون (هيپو كلسيم)، تب شير و مشكلات كتوزي مي‌توان استفاده كرد.

پروپيلن گليكول (250 تا 500 گرم در هر وعده درمان) مي‌تواند به عنوان منبعي از گلوكز در خون باشد هنگامي كه مصرف ماده خشك پايين آيد يا دام مبتلا به كتوز شود مي‌توان استفاده كرد.

 

 

كشت مخمر (100 تا 250 گرم در هر وعده درمان) مي‌تواند باعث تحريك باكتريهاي هضم كننده فيبر، كاهش سطح اسيد لاكتيك در شكمبه و سبب پايداري محيط شكمبه مي‌شود.

 

كلرايد پتاسيم ( 25/0  پوند يا 120 گرم در هر وعده) و كلرايد سديم (25/0  پوند در هر وعده ) مي‌تواند جايگزين الكتروليت‌هاي از دست رفته شود و بالانس مواد معدني خون را بهبود ‌بخشد. بسياري از مردم مخلوطي ازالكتروليتهاي گوساله را بكار مي برند .

 سولفات منيزيم (25/0  پوند در هر وعده) مي‌تواند به عنوان منبعي از منيزيم باشد كه ممكن است در هنگام زايش سطح آن در خون كاهش يابد. هنگامي كه در اثر تب شير مقدار منيزيم خون پايين مي‌آيد تغذيه مقدار زياد منيزيم مي‌تواند مفيد باشد. گاو مقدار منيزيم مورد نياز خود را از طريق جذب كردن امّا نه از طريق موبيليزاسيون(برداشت) از استخوان‌ها يا يافت‌ها، تنظيم مي‌كند.

فسفات سديم (يك دهم پوند يا 45 گرم در هر وعده) در صورت تشخيص كمبود فسفر به وسيله دامپزشك مي‌تواند به عنوان منبع فسفر استفاده شود در هنگام تب شير و مشكلاتي مانند آن مي‌توان استفاده كرد.

مواد معدني كم نياز آلي (براساس مكمل استفاده شده مقدار آن توصيه شده است) مي‌توانند سطح اين مواد را در خون افزايش داده و باعث بهبود سيستم ايمني و بر عليه بيماريها عمل كنند.

پروبيوتيكها (براساس سازنده شركتها مي‌تواند مقدار آن تغيير كند). ميكروبهايي مي‌باشند كه بطور مستقيم به دام خورانده مي‌شوند و باعث تحريك فعاليت تخمير در شكمبه و مصرف خوراك مي‌شود.

پودر يونجه (5/0 تا 1 پوند در هر وعده) مي‌تواند به عنوان منبعي قابل تخمير از پروتئين و كربوهيدراتها در شكمبه باشد. (ارزش نسبي خوراكي آن بالاي 150 مي‌باشد.) مشكل استفاده از پودر يونجه، حل شدن و پمپ كردن آن مي‌باشد.

 بي‌كربنات سديم (25/0 تا  34/0 پوند در هر وعده درمان) مي‌توان به عنوان منبع سديم و همچنين بافر pH شكمبه جهت بهبود هضم و مصرف خوراك عمل كند.

كولين محافظت شده (15 گرم در روز) مي‌تواند باعث وارد شدن متيل دِنور و خارج كردن چربي (ليپيد) از كبد شود چربي‌هاي داخل كبد ممكن است باعث سندروم كبد چرب شوند.

مايع شكمبه (يك گالن براي هر وعده درمان) همچنين استفاده مي‌شود براي گرفتن مايع شكمبه احتياج به گاو، تليسه‌ها يا گاو نر فيستوله شده داريم در اين زمينه گزارشات نشان مي‌دهد كه گاوهايي كه با كاهش مصرف خوراك (گرسنگي) مواجه هستند مي‌توانند سريعاً به مايع شكمبه پاسخ دهند.

سودي از خوراندن مورد انتظار مي‌باشد؟

Texas و همكاران در اين زمينه مطالعه‌اي روي 110 گاو 58 تليسه انجام دادند. آنها 5/2 گالن آب (گروه شاهد)، 5/2 گالن آب بعلاوه 10 انس پروپيلن گليكول (PG) و در گروه سوم از 5/2 گالن آب با 24 انس پروپيونات كلسيم (Ca prop) به صورت مايع به گاوها مي خوراندند. نتايج آزمايش در جدول زير آمده است.

 

  • چگونگي پاسخ گاوها

 

 

 

 

Ca prop

PG

شاهد

صفات

96

540

5/6

94

470

9/5

87

530

2/6

شير توليد (پيوند در روز)

NEFA (meg/dl)

BHBA (mg/dl)

در اين آزمايش گاوها بيشتر از نظر توليد شير پاسخ داده بودند گاوهايي كه پروپيلن گليكول دريافت كرده بودند ميزان كتونهاي خون پايين‌تر بود. (BHBA يا بتا هيدروكسي بوتيرات اسيد) همچنين مقدار NEFA (اسيدهاي چرب غيراستريفه) به نسبت پايين‌تر بود كه منعكس كننده جابجايي كمتر چربي مي‌باشد . بطور كلي گزارش شده است كه خوراندن مواد آبكي  به گاوها باعث سر حال شدن آنها، افزايش اشتها و شروع دورة شيردهي با مشكلات كمتر مي‌شود.

 

* هزينه آن چقدر خواهد بود؟

هزينهء تغذيهء اجباري  براي هر وعده درمان مي‌تواند از 3 تا 5 دلار تغيير كند كه اين مقدار بستگي به منبع، نوع مواد  مغذي و سطح آن مي‌باشد. استفاده از مخلوطي از مواد مغذي بسيار مهم مي باشد. هنگام استفاده از اين مواد بايستي به برچسب روي آنها دقت نماييم و طبق دستور مصرف شوند.

* خطر استفاده از خوراندن چه مي‌تواند باشد؟

خوراندن مواد آبكي به گاوها آسان نمي‌باشد. اين احتياج به يك نفر ماهر و قوي دارد. تا به آساني بتواند گاو را مهار كند استفاده از پمپ جهت خوراندن مواد آبكي مي تواند كار را آسان‌تر و سريعتر نمايد . البته در اين حالت ممكن است كه اشتباهاً مواد داده شده وارد دستگاه تنفس شود و در نتيجه باعث مرگ دام گردد. همچنين هنگامي كه لوله را به داخل مري هدايت مي‌كنيم ممكن اين حالت اتفاق بيفتد و اشتباهاً لوله وارد ناي شود. اگر جيره‌نويسي با دقت انجام گيرد ناهنجاريهاي متابوليكي به حداقل مي‌رسد و ممكن است ديگر احتياجي به خوراندن مواد آبكي به گاو نداشته باشيم.

* عوامل مؤثر بر مصرف آب چه مي‌باشند؟

بسياري از مردم فكر مي‌كنند كه گاوها مي‌توانند 2 يا بيشتر از 5 گالن آب گرم بلافاصله بعد از زايش مصرف كنند. اضافه كردن مواد مغذي به آب گرم مي‌تواند نياز به خوراندن مواد آبكي را برطرف كند. بعضي مديران بيان كرده‌اند كه مخلوط پروپيونات كلسيم، پروپيلن گليكول يا يك مخلوط الكتروليتي تجاري، استارتر گوساله يا ملاس در آب  مي‌تواند باعث تحريك مصرف بيشتر در گاو شود .

 

Hutjens, F. M. 2003. The whys and hows of drenching. TheNational Dairy Farm Magazine .Hoard’s dairy man November 2003. Page 737.

 

 

 

 

 

به درخواست سعید

سلام به دوستان

به درخواست آقا سعید این لینک رو گذاشتم .

 اینجا رو کلیک کن سعید

یه مطلب توپ

با عرض سلام

یه مطلبی در مورد:

 بررسی مولکولی ژن لپتین(Leptin) در گاوهای نژاد سرابی

parsbiology

مطالب در مورد مدیریت

 

با عرض سلام خدمت دوستان مطلبی دیگر در مورد مدیریت را در این وبلاگ قرار می دهم.

گرد آورنده : حمید رضا ضا من

دانشجوی رشته علوم دامی -دانشگاه زابل

 

حسابداری

حسابداری از ديروز تا امروز

شايد زمانی كه لوكاپاچولی درسال 1494 ميلادی پايه های اصلی حسابداری را در اروپا بنا می كرد حتی گمان نمی كرد كه روزی حسابداری تا اين حد پيشرفت كند .

 اگر بخواهيم حسابداری و تاريخچه آن را بررسی كنيم بايد به سا لها پيش از لوكاپاچولی برگرديم . خوارزمی ، دانشمند معروف ايرانی برای اولين بار درباره مفهوم صفر ، شيوه نگارش نشانه ای اعداد و شمارش دهدهی در رسا له " جبر و مقابله " توضيحاتی را داد و جا لب است كه بدانيد سيستم دهدهی كنونی در واقع ترجمه اين رسا له است كه بوسيله لئونارد فيبوناچی در ايتا ليا انجام گرفت و از آن طريق عالمگير شد .

 می توان گفت كه پيشرفت حسابداری در اواخر قرون وسطی مديون سوداگران است . زيرا به همين دليل بود كه سيستم های حسابداری به تدريج پيشرفت كرد و جايگزين سيستمهای قديمی تر شد .  ا لبته نقش رشد اقتصادی را نميتوان ناديده گرفت .

لوكاپاچولی در قرن 15 ميلادی رسا له ای نوشت و فصلی از اين رسا له را به حسابداری اختصاص داد و برای نخستين بار سيستم حسابداری دو طرفه را توصيف و دفاتر اصلی حسابداری را تشريح كرد . جای تذكر است كه محمد بن محمد ابوالوفای بوزجانی در قرن دهم ميلادی يعنی پنج قرن قبل از لوكاپاچولی رسا له ای به نام " ضروريات علم حساب برای كاتبان و كاسبان " نوشت كه راهنمای خوبی در حساب عملی بود . اما متأسفانه پژوهشی درباره اين كتاب صورت نگرفت .

در طول دو قرن بعدی تنها يك پيشرفت عمده در حسابداری دوبل اتفاق افتاد و آن تفكيك اموال شخصی حاكم از حسابهای دولتی و تفكيك اموال شخصی تاجر از حسابهای تجارتخانه توسط سيمون استوين رياضيدان هلندی بود ( فرض تفكيك شخصيت ) . در نتيجه حساب سرمايه در سيستم حسابداری دوبل ايجاد شد .

 با توجه به پيشرفتهای انجام شده از نظر اقتصادی و اجتماعی عناصر اصلی سيستم حسابداری دوبل همچنان بدون تغيير باقی مانده است . دليل بقای اين سيستم در اين فاصله طولانی ، سادگی اصول ، انعطاف پذيری و قابليت آن در ثبت ، انتقال و گزارش اطلاعات متنوع در قالب صورتهای قابل اعتماد و مفهوم است .
البته پيشرفتهايی از نظر روشها و شيوهای حسابداری صورت گرفته است و شاخه هايی در حسابداری پديد آمده است . اما تمام آنها مبتنی بر سيستم حسابداری دوبل يا دو طرفه است .

 
مهمترين اين شاخه ها عبارتند از : حسابداری صنعتی ، حسابداری مالی ، حسابرسی ، حسابداری دولتی و حسابداری مديريت .

 

مختصری در باره سه نوع از حسابداری

حسابداری صنعتی

 اين حسابداری که به تدريج و پس از انقلاب صنعتی روی داد در جهت نياز به دانستن بهای تمام شده محصولات توليدی بود . دراين نوع از حسابداری هدف اصلی سيستم دانستن ، بهای تمام شده يک واحد از نظر تمامی عوامل هزينه می باشد .

همزمان و همراه با تکامل ابزارها و شيوه های توليد ، در سده های بعد ، روشها و شيوه های هزينه يابی پيشرفته ای ابداع و بکار گرفته شد که هزينه عمليات را به درستی شناسايی نمايد .

 حسابداری صنعتی امروزه که ثمره اين فرآيند شتاب آميز تکاملی است اصولاْ همان هدف اندازه گيری و گزارش بهای تمام شده محصولات ، خدمات و فعاليت ها را دنبال می کند

 
حسابداری مالی

اين نوع از حسابداری را ميتوان حسابداری گزارش نيز ناميد . زيرا هدف اصلی در اين نوع از حسابدری ، تهيه صورتهای مالی اساسی می باشد که مورد نياز استفاده کننده گان از اين صورتهای مالی است .

شايد بتوان گفت که دليل اصلی پيدايش اين نوع از حسابداری ،‌ اصل تفکيک شخصيت می باشد . اين اصل امکان مشارکت صاحبان سرمايه ای را که به تجارت نمی پراختند ممکن ساخت و به اين شکل باعث رشد و توسعه بنگاه های تجاری شد . اين نوع از مشارکت باعث پيدايش سهام و بازار بورس شد . البته دليل اصلی ايجاد بازار بورس را می توان ، افزايش شمار شرکتهای سهامی دانست .

 يکی ديگر از موضوعات اصلی که در اين دوران تأثير اساسی بر رشته حسابداری گذاشت برقراری ماليات بر درآمد بود . اين نوع از ماليات که در اغلب کشورهای صنعتی اروپا وسيله ای برای تأمين عدالت اقتصادی است از اوايل قرن نوزدهم ايجاد و به تدريج جزيی از نظام مالياتی کشورها شد . تعيين ماليات بر درآمد مستلزم شناخت دقيق سود خالص بود و لازمه اين شناخت نگهداری حسابها و دفاتر منظم و تهيه صورتهای مالی که ميزان سود را به درستی نشان دهد . به اين ترتيب دولت ها به صورت يکی از اصلی ترين استفاده کنندگان از صورتهای مالی موسسات درآمدند .

ديگر استفاده کنندگان از اين صورتهای مالی عبارتند از : بانکها ، اعتبار دهندگان ، بستانکاران بلند مدت و کوتاه مدت ، فروشندگان ، مشتريان ، کارکنان ، سرمايه گذاران بالقوه ، کارگزاران بازار سرمايه ، جامعه و مديريت موسسه .  حسابداری حرفه ای و حسابرسی

 

دو نوع ديگر از حسابداری

حسابداری دولتی

در دولت ـ شهرها يا جمهوری های کوچک در ايتاليای کنونی ، همزمان با رشد و توسعه حسابداری بازرگانی‌ ، کوششهايی در جهت تدوين حسابی جامع برای حکومت برخی از جمهوريهای کوچک صورت گرفت . اما تغيير اساسی در حسابداری دولتی به دنبال انقلاب کبير فرانسه در نيمه دوم قرن هجدهم و تحولات و اصلاحات سياسی ـ اجتماعی در برخی ديگر از کشورهای اروپايی در نيمه اول قرن نوزدهم رخ داد و انديشه حاکميت مردم بر درآمدهای دولتی را مسلط کرد .

 انديشه کنترل عمومی بر هزينه های دولت از اواخر نيمه اول قرن نوزدهم ميلادی به بعد پديد آمد و دولتهای برخی از کشورهای اروپايی مکلف شدند که درآمدها و هزينه های سالانه خود را پيش بينی و به تصويب مجلس نمايندگان برسانند و بدين ترتيب ، تنظيم و تدوين بودجه دولت متداول گرديد . پيدايش و رواج سيستم بودجه ، سيستم حسابداری متناسبی را طلب می کرد که اين جريان به پيدايش حسابداری دولتی به صورت رشته ای متمايز انجاميد .

در گذر سالها و به ويژه پس از بحران بزرگ اقتصادی غرب (۱۹۳۳ـ ۱۹۲۹) و جنگ جهانی دوم دولتها در سراسر جهان ، نقش بزرگی را در اقتصاد و امور اجتماعی کشورها به عهده گرفتند و اموری چون رفاه اجتماعی ، بهداشت ، آموزش ، اشتغال ، ايجاد تأسيسات زيربنايی و عام المنفعه ، توسعه شهرها و اجرای برنامه های توسعه اقتصادی و عمران کشور را به وظايف متعارف خود که حفظ نظم و امنيت و تأمين عدالت اقتصادی بود ، افزودند .

اين تحول همه جانبه به پيدايش انواع و اقسام موسسات و سازمانهای انتفاعی و غير انتفاعی عمومی اعم از دولتی و غير دولتی انجاميد و بودجه از شکل فهرستی از اقلام درآمد و هزينه های پيش بينی شده به صورت برنامه مالی جامعی در آمد که هدفهای اقتصادی و اجتماعی و انواع برنامه ها و فعاليتهايی را که دولت برای رسيدن به هدفها اجرا خواهد کرد شامل می شد .

حسابداری دولتی نيز در همين راستا تکامل يافت و از شکل ساده نگهداری حساب درآمدها و هزينه ها به سيستم پيچيده کنونی تبديل شد .

حسابداری مديريت

دراواخر قرن نوزدهم مديريت علمی به عنوان رشته علمی خاص توسط فردريک تيلور مطرح گرديد . مديريت علمی بطور بسيار خلاصه ، روش برخورد منظم و منطقی با مسائل سازمانها به منظور يافتن مناسبترين راه برای انجام هر کار است و بر کسب اطلاع دقيق و کامل از آنچه می گذرد و نتايجی که بر اثر هر گونه تغيير حاصل می شود تأکيد دارد . اين نوع از موديريت نياز زيادی به اطلاعاتی از قبيل بهای تمام شده محصولات و خدمات ، مقدار توليد ، هزينه اجزاء مختلف توليد ، قيمت فروش محصولات و خدمات و ظرفيت منابع مختلف نظير ظرفيت توليدی ماشين آلات و تجزيه و تحليل اين اطلاعات داشت . اين جريان ، نياز به اطلاعات و به خصوص اطلاعات مالی را فزونی بخشيد .

 افزايش استفاده مديران از اطلاعات مالی موجب شد که روشهای هزينه يابی توليدات ، خدمات و فعاليتها بهبود و توسعه يابد و اطلاعات مفصل تری از جنبه های مختلف مالی فعاليت ها فراهم آيد . بدين ترتيب ، حسابداری مديريت به عنوان رشته ای خاص در اوايل دهه ۵۰ميلادی قرن حاضر شکل گرفت . وظيفه حسابداری مديريت در ابتدا اين بود که اطلاعاتی را که برای مقاصد حسابداری مالی و حسابداری صنعتی در روال عادی عمليات تهيه می شود با کاربرد روشهای ويژه برای تصميم گيريهای مديريت آماده کند . ابداع مدلهای تصميم گيری مبتنی بر اطلاعات ، پيدايش روشهای برنامه ريزی رياضی عمليات و تکنيکهای تحليلی ارزيابی و کنترل و پيدايش و توسعه دانش و تکنولوژی اطلاعات و رشد فزاينده آن در دهه های ۶۰ و ۷۰ ميلادی موجب شد که حسابداری مديريت در جهت انطباق با شرايط زمان و نيازهای برنامه ريزی و کنترل عمليات ، به سرعت بهبود و توسعه يابد و اموری چون تجزيه و تحليل توليد و بهای تمام شده ، روشهای برنامه ريزی عمليات ، تهيه بودجه عمليات ، تهيه بودجه های نقدی و سرمايه ای ، مديريت موجوديها و مدلهای قيمت گذاری را شامل شود

در تعريف حسابداری ...

همان طور که در بالا گفتيم حسابداری رشته ای از دانش است ؛ اما آيا واقعاْ اين طور است ؟
درباره حسابداری تعاريف مختلفی وجود دارد که حسابداری را علم ، فن ، فرآيند و حتی هنر ناميده اند . در يک نگاه کلی فن و هنر بودن حسابداری کاملاْ کنار گذاشته می شود . اما اين مطلب باقی می ماند که آيا حسابداری يک شاخه از علم و دانش است و يا يک فرآيند ؟

 به نظر من حسابداری بيشتر از اينکه يک علم باشد يک فرآيند است . زيرا در يک سيکل کامل اطلاعات به عنوان ورودی سيستم وارد ميشوند و صورتهای مالی به عنوان خروجی ، خارج ميشوند . پس ناگفته پيداست که حسابداری يک سيستم است که اطلاعات ،

ورودی آن و صورتهای مالی به عنوان آخرين مرحله از عمليات حسابداری به عنوان خروجی آن در نظر گرفته ميشوند . همين پيروی از يک سيکل منظم دليلی است برای فرآيند بودن حسابداری .

 امروزه يک سيستم حسابداری خوب و منطبق با نيازهای موسسه رمز موفقيت يک موسسه است . سيستم حسابداری که بهتر و کارا تر عمل کند ، می تواند موسسه را به اهداف خود نزديکتر کند . زيرا اين نوع سيستم مديريت را آگاه ميکند که هر تصميم را در چه زمان و چگونه بايد عملی کرد.

سيستمهای حسابداری

همان طور که ميدانيد سيستم عبارت است از وسائل و امکاناتی که اطلاعات و داده ها را پردازش و محصولی را به عنوان خروجی از سوی ديگر خارج می کند . سيستم حسابداری نيز طرز کاری اين چنين دارد . يعنی اطلاعات مالی موجود در يک موسسه را گردآوری و اطلاعات مورد نياز را برای تصمیم گیریهای مختلف  فراهم می سازد.

در واقع اين سيستم حسابداری مجموعه ای شامل کارکنان ، انواع فرمها ، دفاتر ، روشها و وسائل و تجهيزات پردازش است که با ثبت طبقه بندی و تلخيص معاملات و عمليات مالی و کنترل داراييها ، بدهيها ، سرمايه ، درآمدها و هزينه ها بر طبق اصول ، رويه ها ، دستورالعملهای مدون ، اطلاعات مورد نياز را برای تصميم گيريهای آگاهانه استفاده کنندگان از اطلاعات مالی يک موسسه فراهم می آورد .امروزه يک موسسه را ( هر چند کوچک ) بدون استقرار يک سيستم حسابداری کارآمد نمی توان به درستی اداره کرد

موسساتی که در جوامع مختلف وجود دارند از لحاظ شکل و اندازه متفاوتند و معاملات و عمليات مالی و فعاليت های گوناگونی را در روال عادی کار خود انجام می دهند . با اين حال ضرورتهای حسابداری در کليه موسسات يکسان است و همه موسسات به سيستمی با سه عملکرد عمده زير نياز دارند :

1- عملکرد اطلاعاتی :

اين عملکرد که مهمترين عملکرد يک سيستم حسابداری است در واقع وظيفه جمع آوری تمامی اطلاعات مربوط به فعاليت های مالی را بر عهده دارد . پس از جمع آوری اين اطلاعات آنها را بر حسب پول به عنوان مقياس مشترک اندازه گيری ، سنجيده ، ثبت و در گروههای همگن طبقه بندی می کند و در پايان گزارشهايی را تهيه می کند که تصميم گيرندگان مختلف در باره يک موسسه بتوانند بر مبنای آن آگاهانه تصميم بگيرند .

۲- عملکرد کنترلی :

اين وظيفه بر وظيفه اطلاعاتی متکی است و هر سيستم حسابداری بايد اطلاعات مناسبی را فراهم آورد که مديران موسسه را در برنامه ريزی و هدايت عمليات ، نظارت و کنترل فعاليتها و امور ياری دهد و اموال و حقوق متعلق به يک موسسه را حفظ نمايد .

 3- عملکرد خدماتی :

هر موسسه ای معمولاْ افرادی را به خدمت می گيرد و با اشخاص و موسسات مختلفی داد ستد می کندو سر و کار دارد . اين جريان تعهدات و مطالباتی را برای موسسه ايجاد می کند . تنظيم روابط موسسه با ديگران ، دادن اطلاعات صحيح به آنان ، ايفای تعهدات در سررسيد و وصول به موقع مطالبات ، عملکرد خدماتی يک سيستم حسابداری را تشکيل می دهد .

   ا لبته کار حسابداران صنعتی از اين نيز سخت تر است . اين نوع از حسابداران که وظيفه اصلی آنها تعيين بهای تمام شده در پايان هر سال در مقابل سنا آن را قرائت ميکردند اين تعريف ساده و شايد بتوان گفت جاهلانه از حسابداری کار صحيحی می نمود . اما امروزه با توجه به رشد سرطانی شرکتها و تحول شديد در شکل کار موسسات و همين طور تشکيل تراست ها و کارتل های بزرگ ، شکل حسابداری نيز بسيار متحول شده است و به دنبال آن حسابداران نيز تغييرات زيادی را در کار خود احساس کردند .

می توان حسابدار را اين گونه تعريف کرد که حسابدار شخصی است که اطلاعات مالی را در يک موسسه جمع آوری ميکند و سپس اين اطلاعات بدست آمده را مورد تجزيه و تحليل قرار می دهد . آنگاه اين داده ها را بر حسب پول سنجيده سپس آنها را بر حسب زمان وقوع ثبت می کند . اين حسابها بايد در گروه های همگن در دفتر کل ثبت شوند . در پايان از روی اين داده ها صورتهای مالی تهيه می شوند و مورد تجزيه و تحليل حسابدارای-وافرادذی_نفع_قرارمیگيرد . به جرئت می توان گفت که بخش پايانی فعاليت حسابداران يکی از مهم ترين قسمتهای کار يک حسابدار است . شايد هزار سال پيش چندان مهم نبود که يک حسابدار از اقتصاد و مديريت هم سررشته داشته باشد . اما امروزه اين مطلب نه تنها مهم است بلکه يک نکته حياتی بحساب می آيد . امروزه اگر يک حسابدار اطلاعات کاملی از اقتصاد ، مديريت ، بازار سرمایه ، سهام و بورس و غيره نداشته باشد جايی در بازار رقابتی کار ندارد . البته اين موارد به تنهایی کافی نيست . زيرا يکی از مهمترين خصوصيات يک حسابدار قدرت تجزيه و تحليل بالای اوست . يک

حسابدار بايد بداند که در چه زمانی به رئيس موسسه توصيه کند که سهام خود را بفروشد و يا اينکه در چه مواقعی بايد دارائی ثابت خريداری شود و از اين قبيل .

محصولات است اين روزها کمتر يافت مي شوند و به گفته اهل فن يکی از دلايل بهينه نبودن فعاليت کارخانجات صنعتی همين مطلب است.

وظايف يا عملکردهای مشترک فوق موجب شده است که شالوده سيستمهای حسابداری در کليه موسسات فارغ از نوع و اندازه آنها يکسان باشد .

حسابدار کيست ؟

در نظر مردم کوچه و بازار حسابدار کسی است که تمام طول روز با يک چرتکه حسابهای صاحبکار خود را نگه ميدارد . حتی بعضی از عوام در اين باورند که شايد شرکتها نياز ضروری نسبت به حسابداران ندارند و تنها موانع قانونی باعث می شود که يک حسابدار را استخدام کنند و هر ماه به او حقوق بدهند . شايد قرنها پیش از این ، زمانی که در يونان باستان افرادی که به آنها نگارنده می گفتند ، حسابهای دولتی را نگهداری می کردند و هر موسسه ای معمولاْ افرادی را به خدمت می گيرد و با اشخاص و موسسات مختلفی داد ستد می کندو سر و کار دارد . اين جريان تعهدات و مطالباتی را برای موسسه ايجاد می کند . تنظيم روابط موسسه با ديگران ، دادن اطلاعات صحيح به آنان ، ايفای تعهدات در سررسيد و وصول به موقع مطالبات ، عملکرد خدماتی يک سيستم حسابداری را تشکيل می دهد .

 ا لبته کار حسابداران صنعتی از اين نيز سخت تر است . اين نوع از حسابداران که وظيفه اصلی آنها تعيين بهای تمام شده محصولات است اين روزها کمتر يافت مي شوند و به گفته اهل فن يکی از دلايل بهينه نبودن فعاليت کارخانجات صنعتی همين مطلب است.

به درخواست محمد رضا

 

با عرض سلام به خدمت دوستان

به درخواست محمد رضا این مطالب را در این وبلاگ قرار داده ام . برای دیدن مطالب به لینک های زیر مراجعه کن :

امیدوارم که این مطالب همان مطالبی باشد که مد نظرش بوده است.

music in sport

شیر و ترکیبات آنتی باکتریال آن

سلام دوستان

براد مشاهده مطالب روی این لینک کلیک کنید:

 شیرو ترکیبات آنتی باکتریال آن

ژورنال های انگلیسی

با عر ض سلام خدمت دوستان

ژورنال های انگلیسی در مورد علوم دام از سال۱۹۹۸ تا به حال

طرح سوال

با عرض سلام خدمت دوستان

در  پایین دو سوال مطرح می کنم و دوستان لطف کنید و نطر و جواب خود را در مورد این سولات بیان کنید. 

* نوزاد زنبور عسل پس از گذراندن دوره لاروی وا رد مرحله شفیرگی می شوند و در این مرحله هم بوسیله زنبور های پرستار هم تغذیه نمی شوند حال سوال این است که چطوری در طی این طوره تغذیه می کنند؟

* در مورد این اصطلاح چه می دانید (( bioclimate hopkin ))  ؟

یاری

اگر به مطلبی نیاز داشتید در این وبلاگ نظر بدهید

به این لینک سری بزنید

در این اینجا مطالبی در مورد علوم دامی وجود دارد

مطالبی در مورد مسموميت نيتراتی

 

* مقدمه:

نیترات ترکیبی است شیمیایی که به صورت طبیعی د ر ساختار بدن موجود زنده نیز تولید میشود.برای گیاهان منبع مهم نیتروژن برای پروتئین سازی بحساب می آید.برای باکتریها نیز به عنوان منبع نیتروژنی استفاده می شود. باکتریهای دستگاه گوارش در تک معده ایها و نشخوار کنندگان (چند معده ایها) از نیترات موجود در آب و غذای مصرفی استفاده می کنند و بر روی آن تغییراتی ایجاد می کنند تا نیتروژن آن قابل استفاده برای ساختن پروتئینها باشد. این تغییرات یک سری واکنشهای احیایی است. در مسیر این واکنشها ترکیبات دیگری تولید می شوند که همگی متابولیتهای نیترات بحساب می آیند. مهمترین آنها را میتوان نیتریت ( NO2 ) و یون آمونیوم ( NH4+ )  ذکر کرد.

نیترات خودش مضر نیست این نیتریت است که سم است.نیترات بکمک آنزیم نیترات ردوکتاز به نیتریت تجزیه میشود.این آنزیم در گیاهان وجود دا رد . برخی گونه های خاص باکتریایی و با فتهای بدن پستانداران هم این آنزیم را دارند. به این ترتیب می توان این نتیجه را پیشگویی کرد که احیای نیترات به نیتریت همانگونه که در شکمبه یا سکوم قابل انجام است در بافتهای گیاهی و سیلوها نیز انجام پذیر است. دامهای نشخوار کننده و اسبها نسبت به غیر نشخوار کنندگان به مسمومیت نیتراتی حساسترند.

بیش از 50 مرگ  در نوزادان(انسان) در آمریکا و اروپا بخا طر مسمومیت نیتراتی گزارش شده است که به خاطر آلودگی آب مصرفی به سطوح بالای نیترات بوده است {آمار مربوط به زمان نوشتن مقا له می باشد}. یکی از مواردی که باید در مورد نیترات و نیتریت به آن توجه داشت عمل متقابل و همکاری آنها با منابع پروتئینی است که منجر به تولید یک ترکیب قوی سرطانزا به نام نیتروز آمین می گردد که این واکنش نیازمند آنزیم نیست و در شرایط اسیدی انجام می گیرد( شرایط محیط معده). هر چند تشکیل نیتروز آمین در شکمبه محدود است ولی در سیلوی علوفه گراس و سیلوی ذرت شناسایی شده است.اگر چه تا کنون مدرکی وجود ندارد ولیکن انتقال نیتروز آمین به شیر میتواند برای سلامتی انسان مهم با شد.  نیتروزآمین در فاصله زمانی پختن گوشتهای حاوی نیترات هم تشکیل می شود.به این ترتیب جایگزینهایی برای            ا فزودنیهای نیتراتی که از رشد باکتری کلوستریدیا بوتولینوم جلوگیری می کند جستجو شده اند.
 عمده منبعی از نیترات که به معده انسان میرسد از بزاق است، محدودیتهایی در مورد  ا فزودنیهای       نیترا تی و نیتریتی که در فرآ
ورده های گوشتی استفاده می شود اعمال شده است وهنوز جای بحث و توجه دارد .
اخیرا نشان داده شده است اضافه سازی چربی کره ای از ترشح نیتروزآمین جلوگیری می کند و احتمالا از تشکیل آن در
rats که بخاطر ممانعت از فعا لیت نیترات ردوکتاز باکتریایی در معده است.

نیترات ها و نیتریت ها باید با هم در نظر گرفته شوند. گا هی نیترات ها در مقادیر سمی در آب یا فت       می شوند ا ما نیترات ها به ندرت در مقادیر سمی در آب موجود می باشند. اغلب حضور نیترات یا نیتریت در آب، نشان دهنده آلودگی آب با مدفوع یا فاضلاب می باشند. ماهیت نیترات ها چندان سمی نمی با شد بلکه وقتی به نیتریت ها تبدیل می شوند مشکل ساز هستند. نیتریت ها وقتی وارد جریان گردش خون     می شوند باعث تبدیل رنگدانه قرمز رنگ هموگلوبین به رنگدانه قهوه ای رنگ مت هموگلوبین می شوند. هموگلوبین مسئول حمل اکسیژن از ریه ها به بافت های بدن می با شند ولی مت گلوبین قادر به حمل اکسژن نمی با شد. وقتی که 50 درصد از هموگلوبین به مت هموگلوبین تبدیل می شود، دام علایم دیترسی تنفسی از قبل تنگی تنفس را نشان می دهد. در بالاتر از این مقدار دیترسی تنفسی منجر به مرگ دام       می شود.در مقادیر 80 درصد و بالاتر، دام به دلیل قطع تنفس از بین خواهد رفت. در نشخوارکنندگان، باکتری های شکمبه نیترات موجود در غذا یا آب را به نیتریت تبدیل می کنندکه نیتریت حاصله می توا ند به جریان خون راه یابد. سمیت نیترات در آب متداول نیست ا ما به همراه نیترات های موجود در غذا       می تواند مشکل ساز با شد. تبدیل نیترات به نیتریت در حیوانات تک معده ای نمی تواند به عنوان یک مشکل عمده مطرح باشد.(جدول 3)

 

جدول-3 راهنمای استفاده از آب های نیترات دار برای چهارپایان اهلی

توضیحات

 

میزان نیترات 1
 (ppmنیترات نیتروژت)

آزمایشات نشان داده است که برای چهارپایان اهلی و طیور مضر نیست.

کمتر از 100 2

این آب به تنهایی برای طیور مضر نیست و لیکن در صورتی که جیره غذایی حاوی نیترات ها باشد خطرناک تشخیص داده شده است: این آب در شرایط ویژه نظیر کم آبی، خشکسالی، تگرگ، شبنم که نیترات ها در گیاه ذخیره می شوند توصیه نمی شود

300-100 3

برای هیچکدام ا ز چهارپایان اهلی و طیور توصیه نمی شود.

300 <

1 نیترات نیتروژن را شامل می شود
2 کمتر از 443
ppm نیترات یا کمتر از 607 ppm
نیترات سدیم
3 بالای 1329
ppm نیترات یا بالای 1821 ppm نیترات سدیم

 



 

 

 

 

 

 

 

 

 

* تجمع نیترات در گیاهان علوفه ای:

بسیاری از غذاهای انسان شامل چغندر، اسفناج ، 7/0 تا  5/1% مربوط به ازت نیترات (No3-N)  میباشد.(این را با سطح تحمل نیترات در گاو که 15/0 تا 45/0 درصد می باشد مقایسه کنید).بعضی گونه های گیاهی مخصوصا مشهور به تجمع دهنده نیترات هستند.این علوفه ها شامل یولاف - سورگوم- ذرت - جانسون - گراس - کاه گندم و تعدادی از علفهای هرز همانند:                                                  pigweed, thistle, lambsquarter, bindweed, wireweed, ragwee  و حتی جلبکها          می شوند.

انتخاب و اصلاح ژنتیکی برای تولید نژادهای کم جمع کننده نیترات در علوفه ها موفق بوده است اگرچه عموما در تولید و مقدار عملکرد کاهشهایی را داشته است.

حدس زده می شود نیترات ردوکتاز بخشی از کلروپلاست گیا هی باشد.. چون نیتریت برای گیاه سمی است پس نیترات ردوکتاز در اولین مرحله با NADPHکنترل می شود.{معمولا در سیستمهای آنزیمی که چند محصول پی درپی تحت نظارت آنزیمهای متوا لی تولید می شوند یکی از محصولات (معمولا اولین یا آخرین محصول) با یک سیستم فیدبکی بر عمل آنزیم و سرعت و شدت تولید محصولات آن اعمال کنترل میکند}.نیترات جذب شده به نیتریت احیا میشود و سریعا و تنها در شرایط فعال بودن فتو سنتز وساخت کربو هیدرات در گیاه جهت پروتئین سازی به محصولات دیگر تبدیل می شود.

در شرایط خشکسا لی ، سایه و کمبود مواد مغذی"" که هرکدام کاهش فوتوسنتز و کاهش سنتز پروتئین را باعث می شوند"" جذب نبترات همچنان ادامه دارد ولی بدلیل اینکه برای پروتئین سازی مصرف نمی شود پس در با فتهای گیا هی تجمع می یابد. بطور قطع جذب نیترات در شرایط خشکسا لی معتدل بیشتر از جذب در شرایط خشکسا لی شدید است.

در شرایط خشکسا لی معتدل گیاه به جذب نیترات در طول شب ادامه می دهد ولی در شرایط نور روز برگهاپژمرده شده وکاهش جذب نیترات را در پی دارد. درمان با علفکش 2,4-D {که مصرف آن محدودتر شده است}تجمع نیترت را در برگ بعضی گیاهان افزایش داده و در برخی گیاهان کاهش داده است.تنها در شرایطی مه گیاه بخاطر حشرات آسیب ببیند یا تخریب سلامتی برایش پیش بیاید تجمع نیترات در سطوح خیلی بالا رخ خوا هد داد.

گیاهان زنده نیترات را به کمک مایعات و رطوبت خاک جذب می کنند وبرای احیا جهت بیوسنتز آمین ها وپروتئینها به پایگاههای فتوسنتز منتقل می کنند.در هر حا لی که گیاه آب جذب کند نیترات نیز جذب    می شود. شبیه حیوانات نیترات برای گیاهان نیز سمی نیست در حا لیکه نیتریت سمی است. نیترات         می تواند برای احیاهای بعدی در بافتهای گیاهی ذخیره شود و به بالاترین سطح خود در ساقه( کاه ) برسد.مقایسات نشان داده اند که جذب کود نیتراتی از جذب کود آمونیومی بیشتر است که ا لبته احتمالاً این تفاوت به غلظت نیترات خاک وابسته است و نه به تفاوت در متابولیسم آنها.اضافه کردن برخی منابع نیتراتی (N Serve ) و دیگر ترکیبات شیمیایی  به خاک که تبدیل آمونیوم به نیترات را کند نماید میتواند از تجمع نیترات در گیاهان بکا هد. طریقه های کوددهی که کود به خاک اضافه شود یا در آب آبیاری حل گردد مقدارجذب را تغییرنداده است.استفاده مستقیم از کود آمونیومی نسبت به نیترات از مقدار استفاده ATP در گیاه کاسته و برمقدار تولید افزوده است.در حقیقت آزاد شدن آهسته آمونیوم از ترکیبات حاوی آمونیوم مثل بیورت (biuret ) محتوای شکر چغندر قند را افزایش داده است. چون گراسها بویژه نسبت به لگومها سطوح بیشتری از ازت کود را جذب میکنند به این ترتیب مسئله تجمع نیترات در وحله ا ول در مورد گراسها باید مورد توجه قرار گیرد. لگومها در سطوح بالای کوددهی ازت آلی یا غیر آلی است که نیترات را در خود جمع می کنند.

غلظت نیترات در گیاهان بستگی به تولید و توزیع ماده خشک در گیاه دارد.عموما برگها و دانه ها غلظتهای بسیار کمتری از نیترات را در مقایسه با ساقه و کاه دارند.در مقایسه با گیا هان جوان و یکسا له با گیاهان چند سا له و مسنتر(annual, young plants vs perennial plants ) گیاهان چندسا له مقدار نیترات کمتری را در خود دارند. گیاهان چند سا له  و مسن سیستم ریشه ای پایداری را برای خود توسعه داده اند و از انرژی در اختیار خود در وحله اول برای رشد اندامهای هوایی که پروتئین بالاتری( نسبت به ریشه)         د ا رند استفاده می کنند و همچنین انرژی خود را برای رقیق کردن (کاستن از مقدار غلظت ) نیترات در توده های قابل توجه علوفه ای به کار میگیرند. ظرفیت ریشه این گیاهان همچنین برای ذخیره نیترات در ریشه ها بیشتر است.عموما وقتی ماده خشک در بخشهایی از گیاه که در آن غلظت ازت آلی کمتر است(مثل سا قه ها وریشه ها)تجمع میابد مصرف نیترات برای ساختن پروتئین محدود تر میشود که این به معنی تجمع نیترات در این قسمتهای گیاهی است.در گیاهان سریع الرشد یکساله بیشتری مقدار نیترات را در فصل بهار که رشد گیاه سریع است و در فصل پائیز که رشد گیاه محدود تر است دیده میشود. در برخی گونه های گیاهی محتوای نیترات و محتوای پروتین گیاه با هم همبستگی( مثبت) دارند.

وقتی که گراسهای با مقدار بیشتر از7/15درصد پروتئین خام یا لگومهای بیشتر از 8/18درصد پروتئین خام به تغذیه دام میرسند باید توجه ویژه ای را معطوف به سلامت دام کردد.

مقدار نیترات در گیا هان را میتوان با استفاده از کیتها یا تستهای شیمیایی یا با استفاده از ا لکترودهای      یون سنج (ion selective electrodes) اندازه گیری کرد.

علوفه هایی که بیشتراز15/0درصد از ماده خشکشان نیترات داشته باشند باید با احتیاط به مصرف دام برسند.

فرم و شکلی که علوفه دارد بر توانایی آن در ایجاد مسمومیت اثر میگذارد.علوفه های خشک از گیا هان     تا زه برداشت شده ویا گیاهان سبز چریده شده در مراتع سمی ترند.علوفه های خشک بیش از 80درصد نیترات خود را در 30 دقیقه ابتدایی ورود به شکمبه آزاد میکنند در حا لیکه این مقدار برای علوفه های تازه رطوبت دار 30 درصد است.علوفه های سبز مراتع در هنگام خوراک(چرا) از علوفه های تازه برداشت شده مطمئن تر هستند زیرا سرعت خوراک( و ورود نیترات به شکمبه) کند تر و در طول زمان بلند تری است(و یکباره نیست).وقتی علوفه ای سیلو میشود از مقدار نیتراتش 30 تا100در صد کاهش می یابد. ا لبته علو فه ایی که نیترات بیشتری دارند نیترات کمتری از انها کاسته میشودو شدت تخمیر آنها هم کمتر است.اگرچه مقداری از احیای نیترات در سیلو بخاطر نیترات ردوکتاز بافتهای گیاهی است ولی برخی سویه های خاص باکتریایی مثل E.coliو  Hafniaنیز نیترات را به نیتریت آمونیاک برخی گازهای سمی متل نیتریک اکساید تبدیل و احیا می کنند.

اضافه کردن با فرها به سیلو به خاطر خنثی کردن لاکتیک اسید و ادامه فعا لیت تخمیرباعث می شود از مقدار نیترات سیلو بیشتر کاسته شود.حضور نیترات در سیلو از فعا لیت کلوستریدیاها جلو گیری میکند.یعنی اضا فه کردن نیترات شبیه آنچه که در مورد بیوسولفات انجام می شود می تواند ازفعا لیت بعضی گونه های نامطلوب باکتریها و بعضی تخمیرهای نا مطلوب در سیلو جلوگیری کند.به این نکته باید توجه کردکه ا ضا فه ساختن( ا فزودن )نیترات به گیا هانی که کربوهیدرات محلول کمتری دارند باعث        ا فزایش طول مدت تخمیر می گردد.آمونیاکی که ا زاحیای نیترات در سیلو آزاد می شودلاکتیک اسید سیلو را خنثی کرده و حضور نیترات در سیلو محصولات نهایی تخمیر را از لاکتیک اسید به استیک اسید سوق میدهد که اسید ضعیف تری است.

مسمومیت حاصل از نیترات در آب   30  تا 80  درصد از مسمومیت نیترات غذایی سمی تر است پس تمام نیتراتی که دام از غذا های مختلف و آب در معرض آن قرار میگیرد مستقیما جمع پذیر نیست.احتمالاً آزاد شدن سرعتر نیترات در شکمبه یا بیشتر نشخوار کنندگان می تواند علت سمی تر بودن آب حاوی نیترات در مقایسه با نیترات غذا با شد.


* احیای نیترات در شکمبه:

ساعات اندکی پس از ورود نیترات به شکم به بیش از25 درصد آن توسط نیترات ردوکتاز باکتریایی به نیتریت تبدیل می شود. این آنزیم باند شده با غشا یک پروتئین مولیبدنی است                  (molybdoflavo protein) که براي فعا لیت به فلزمولیبدن نیاز داردو  PHمنا سب فعا لیت آن در دامنه5/6تا6/6 می باشد. این آنزیم آنزیمی تنفسی است. این آنزیم نیترات را به عنوان منبعی برای واحدهای احیا کننده اضا فی بکار می گیرد.                                                                                                   (uses nitrate as a sink for surplus reducing equivalents).

 نیتریت نیز توسط نیتریت ردوکتاز احیا می شود(PHمناسب فعالیت این آنزیم در دامنه 6/5تا8/5 میباشد و از مس-آهن منیزیم استفاده می کند و با نیترات فعا لیت آن متوقف م شود) و در احیا های بیشتر به هیدروکسیل امین تبدیل میشود که برای این تبدیل نیز به مس-آهن و منیزیم نیاز دا رد و در نهایت به آمونیوم تبدیل میگردد این مرحله به منگنزو منیزیم وابسته است.برای تمام این فرآایند میکروبها 8    واحد(معادل) احیا کننده را مصرف میکنند که از طرف دیگر این واحدها برای تولید متان ا ز  COیا تولید بوتیرات ا ز استات بکا ر گرفته می شدند. به عنوان منبع  ا لکترون (electron sink ) نیترات نهایتا محصولات نهایی تخمیر را تغييرخواهد داد .

منابع انرژی از مسمومیت نیترات به دو صورت میکاهند:  نخست با رقیق کردن علوفه های نیترات دار(کم کردن ازدرصد انها در غذا) که از کل نیترات مصرفی میکاهد و طریقه دوم فراهم آوردن منابع ا لکترون در شکمبه یا کاهش PH است که باعث کاهش سطوح نیترات در شکمبه شده و از مسمومیت نیترات        می کاهد. . نیترات تنها در صورتیکه در شکمبه جمع شود وجذب خون شود مسمومیت نیتراتی رخ می دهد.
همچنین می توان با ممانعت از فعا لیت آنزیم نیترات ردوکتاز ویا فراهم کردن شرایط برای احیای بیشتر نیترات
از مسمومیت آن کاست.فلز تنگستن به عنوان یک ممانعت کننده رقابتی برای مولیبدن فعا لیت نیترات ردوکتاز را کم میکند. اضافه کردن 2 گرم تنگستن در روز به صورت ترکیب تنگستات سدیم از تولید نیتریت در شکمبه کاسته و دام را در برابر مسمومیت نیتراتی حفظ میکند.در مطالعات انجام شده در نترلند(Netherlands) اثرات زيان بارتنگستن بر روی دیگر آنزیمها و هضم سلولز كم بود اگرچه و مقادیر اندکی از تنگستن در شیر یافت شد.

 به خاطر اینکه نیترات به عنوان منبعی برای  واحدهای احیا کننده کار میکند به این ترتیب  محصولات نهایی تخمیر در شکمبه را بویژه با افزایش غلظت بخشی(نسبی) استات با هزینه کردن از بوتیرات و سپس مقداری از پروپیونات تحت تاثیر قرار میدهد. در سطوح بسیار بالای نیترات بوتیرات ممکن است کا ملا ناپدید شود(کمتر از 1درصد کل اسیدهای چرب فرا ر) که این مسئله دیواره شکمبه را از یک منبع انژی محروم میکند و یا حتی وضعیت stasis را برای شکمبه بوجود بیاورد.اگرچه نسبت پایین استات به پروپیونات كه اشاره به سندرم چربی پایین شیر دارد ميتواند با تغذيه نيترات تخفيف يابد ولیکن  تنظیم این مشکل  به اين شيوه برای ایجاد تصحیح  درچربی پایین شیر موفق نبوده است. تولید متان در شکمبه (Methanogenesis) با هردو ترکیب نیترات یا نیتریت در شکمبه متوقف می شود.
 به عنوان منبعی ترجيحي برای الكترون(As a  preferred electron sink )- پيش بيني مي شود نیترات اضافه شده به غذا ا فزایش تولید مقدرا ATPو تولید سلولهای میکربی در شکمبه را بهبود دهد .به این ترتیب اگر از ایجاد مسمومیت جلوگیری شود ا فزودن نیترات به جیره میتواند در افزایش جریان پروتئین میکربی به روده ها و جذب آن کمک نماید.به این ترتیب ا فزودن نیترات به عنوان مکملی در جیره می تواند بالا بردن عملکرد جیره های  ضعیف درزمینه  پروتئین شکمبه ای مفید با شد .

* مکانیسم و چگونگی ایجاد مسمومیت:

ظهور ناگها نی نیتریت در شکمبه نشان می دهد که نیتریت از دیواره شکمبه جذب می شود.بیش از 25 درصد نیتریت پس از جذب در ادرا ر ظاهر می شود.اگرچه نیتریت و نیترات به شکمبه با ز چرخ می گردند ولیکن اوج غلظت ساعات اندکی پس از مصرف غدا رخ می دهد. پس از ورود نیتریت به جریان خون - در نشخوار کنندگان و غیر نشخوارکنندگان -  نیتریت با یون آهن دو ظرفیتی هموگلوبین که ممکن است با اکسیژن باند داده یا باند نداده باشد واکنش داده و آنرا مستقیما یا غیر مستقیم به یون آهن سه ظرفیتی تبدیل می کند به این ترتیب از هموگلوبین متهموگلوبین تولید می شود که قابلیت حمل اکسیژن را ندارد.این عامل باعث کمی اکسیژن و مرگ میشودAnoxia and Death.در طول مدت پنج دقیقه 70درصد ا ز هموگلوبین می تواند به مت هموگلوبین تبدیل شود و غلظت بالاتر از 75درصد این ترکیب درخون عموما مسمومیت آفرین است.

سطوح مت هموگلوبین در خون با تغییر در مقدار جذب نیتریت تغییر پیدا می کند که عموما 4تا 8 ساعت پس از مصرف غذای پر نیترات به اوج خود می رسد و کاهش متهموگلوبین به کمک آنزیم NADPHردوکتازNADPH reductase ومجددا به هموگلوبین تبدیل می گردد. خون به رنگ قهوه ای شوکولاتی درمی آید ولیکن تجزیه و همولایزی در سلولهای قرمز خونی رخ نمیدهد.تغییر رنگ خونی منجر به ایجاد تغییر رنگ در پوست و غشاهای موکوسی مثل واژن و اطراف دهان( muzzle, vagina)          می شود. دیگر علایم شامل كسالت- لرزش عضلاني - ضربان قلب سريع و سرعت تنفس بالا( بخاطر كمي اكسيژن) - كوري blindness) ) و راه رفتن با گيجي می باشند.  تزریق دوزی از متیلن بلو( معمولترین ترکیب پيشگيري كننده) مت هموگلوبین را دوباره اکسیده می کند و به عنوان درمان روتین و رایج مسمومیت نیتراتی بکار گرفته می شود.اگرچه پذیرفته شده است که کمبود اکسیژن است كه عامل مرگ است ولیکن نیتریت جذب شده اثر قوي دراتساع دهندگی رگها دارد که افت فشار خون(ايجاد شده نيز)  نیز ممکن است در مرگ دخیل باشد.یک چنین کاهشی در فشار خون در پی جذب نیتریت احتمالا مسئول بیماری  "hot dog headaches"در انسانهای مشکوک می با شد. گاوها و گوسفند ممکن است چند روز پس از در معرض نیتریت قرار گرفتن- سقط بدهند. اغلب محققین اینرا به بحران مت هموگلوبین درمادر(dam  ) و کمبود اکسیژن جنین که منجر به مرگ جنین می شود نسبت می دهند.حساسیت بیشتر هموگلوبین جنین به احیای نیتریتی نیز پیشنهاد شده است ولیکن آزمایشات انجام شده با خون نوزادان انسان و بچه خوکها این فرضیه را تایید نمیکند. اخیرا مطالعات انجام شده در جورجیا پیشنهاد مینماید که سطوح پروژسترون در خون با غذاهای پر نیترات در گاوهای سیکلینگcycling cows  و گاوهای با آبستنی کمتر از 120 روز    ا فت پیدا می کند. کا هش پروژسترون در اوایل دوران آبستنی هم میتواند منجر به سقط شود.حساسیت بیشتر به نیترات درneonate بویزه درکودکان نابالغ ممکن است مربوط به معده اسیدی تر (PH بالاتر معده) درجوانترها باشد که فعالیت ردوکتازباکتریایی و بافت بدنی را درتبدیل نیترات به نیتریت بالاتر برده و در نتیجه جذب نیتریت افزایش پیدا می کند.

* اثر متقابل و تداخل با منبع پروتئینی:

نیترات اثر ممانعت کنندگی بر آنزیم اوره آز دارد و آزاد سازی آمونیاک را در شکمبه محدود می کند. اگرچه این آزادسازی محدود شده از مسمومیت آمونیاکی جلوگیری می کند ولیکن سودی متابولیکی از این کند شدن آزادسازی آمونیاک خاطر نشان نشده است.با وجود اين مکمل سازی(ا فزودن) نیترات نشان داده شده است که فایده وکارآمدی استفاده از اوره را محتملاً در شرایط کاستن از اندازه ذرات غذا و  افزایش تعداد دفعات تغذیه بهبود می دهد. در چندین تحقیق ثابت شده است كه اوره در خوراکهای پر نیترات بالاتر از کنجاله سویا به عنوان مکمل پروتئینی جیره بوده است. دلایل و علتها در این موضوع شفاف نیست.بطور مشابهی افزودن کنجاله سویا به یک مکمل انرزی ارزش تکمیلی ذرت را در ممانعت از بروز مسمومیت نیتراتی کاسته است.توضیحی برای این تداخل و اثر متقابل در دست نیست هر چند تداخل با سولفات تغییرات در  PHو میزان فراهم بودن عاملهای احیایی(ا لکترونها) می تواند در این زمینه مربوط باشد.

 * اثر متقابل و تداخل با ویتامین آ(A):

 جیره های پر نیترات در بعضی مطا لعات و نه همه آنها غلظت کبدي ویتامین آ  Aرا کم کرده اند.در سیلو  و اسید معده   ( ولی نه در غذاهای خشک) گزارش شده است که نیترات کاروتن را تخریب می کند.اضا فه کردن نیترات در جیره گاوهای نر پرواری جریان ویتامین آ  A را به شيردان abomasum تغییر نداده است.در موشها و خوک نیتریت و نه نیترات غلظت ذخیره کبدی ویتامین آ Aیا کاروتن مصرف شده از راه خوراک را کم کرده ولی بر غلظت  ذخیره ای ویتامین آ مصرف شده از راه تزریق اثر نداشته است. این آزمایشات نشان میدهد که نیتریت از جذب یا انتقال ویتامین آ A جلوگیری میکند.شاید نیتریت جذب ویتامین آ Aرا با اثر بر عملکرد تیروئید تغییر میدهد.بعضی غذاهای خاص یا کمبودهای منطقه ای در ید میتواند مسئول برخی از این تفاوتها  در نتایج تحقیقات مربوط به این اثرات متقابل باشد.در هر مورد بخا طر هزینه اندک در مواقعی که مشکوک به مصرف مقادیر بالای نیترات (از سمت غذا یا علوفه) باشیم ا فزودن ویتامین A به جیره توصیه می شود.

  * عادت پذیری به نیترات و نیتریت:

هم فلورمیکربی(جمعیت میکربی که باهم در محل زندگی میکنند) و هم خود میزبان به تغذیه طولانی مدت نیترات عادت پیدا خوا هند کرد.معمولا پیک Peak و اوج مقدار غلظت مت هموگلوبین خون در نخستین روز تغذیه کمتر از روزهای سوم وپنجم بعد از تغذیه است. احتمالا عادت پذیری یک پروسه دو مرحله ای است یک افزایش ناگهانی ( در طول چهار ساعت)در مقدار نیترات ردوکتاز که ده تا پانزده برابر میشود و یک کاهش در تعداد باکتریها در شکمبه. این روند کاهش در تعداد باکتریها ا لیته با گزینش تدریجی گروه هایی ازباکتریها که میتوانند نیترات ونیترت را احیا کنند دنبال میشود. در طی تعداد روزهای اندکی تعداد باکتریهای مقاوم به نیترات در شکمبه از 2 درصد تا نزدیک به 20 درصد افزوده میشود. نیترات ردوکتاز به دامهای موجود درمحوطه های نزدیک  احتمالا از طریق پلاسمید منتقل میشود. در شرایط حضور نیترات -  این آنزیم(نیترات ردوکتاز) به گروههای ویژه باکتریایی از لحاظ انرژِی یک مزیتی برای مصرف عوامل احیایی میدهد(با صرف انرژي کمتر از اين منبع استفاده کنند) .  مقدار و ا فزايش ِ‌ نیترات ردوکتاز‌ ِ ا فزایش پیدا کرده تا چهار روز پس از حذف نیترات از غذا -  در شکمبه محدود میشود. یک چنین رابطه اي از نیترات ردوکتاز با عادت پذیر کردن دام برای محا فظت دام از مسمومیت نیتراتی بجای اینکه مفید با شد آنرا زیان آور می سازد. عادت پذیری به نیتریت با افزایش احیاو حذف آن تا کنون آزمایش نشده است. به علاوه بخاطر اثر ممانعت کنندگی که نیتریت بر کلوستریدیا و دیگر بی هوازی ها دارد نیتریت در آغا ز -  تنوع جمعیت باکتریهای عادت ناپذیر شکمبه را به میزان بیش از 60درصد کاهش میدهد. پروتوزوآها (یکی از جمعیت های مفید شکمبه ای) احتمالا در عمل احیای نیترات  وارد نمی شوند.

یونوفر موننسین هم ممکن است جمعیتهای تولید کننده نیتریت( از نیترات) را ترجیح بدهد اگرچه ما در این زمینه گزارشی از ارتباط بین تغذیه یونوفرها با مسمومیت نیتراتی پیدا نکردیم. علاوه بر عادت پذیری میکربی -  سیستم خونی دامهای نشخوار کنندهvascular system  نیز با ا فزایش حجم         خونblood volume  و مقدار هموگلوبین خونhemoglobin از طریق ا فزایش خونسازی خود را با شرایط تطبیق خواهد داد. بخاطر اینکه در طول زمان هم دام وهم میکربها به نیترات عادت پیدا خوا هند کرد مطا لعه در زمینه مسمومیت مزمن نیازمند دا مهای عادت یافته (به نیترات ) می باشد. نژادها و گونه های (مختلف) دامهای اهلی پاسخ متفاوتی به نیترات میدهند. با استفاده از یک غذای مشابه مقدار نیترات در خون و ادرار گاوهای هولشتاینHolstein  بیش از گاوهای گرنزیGuernsey  است.                    گاوهای شیری نسبت به گاوهای پرواری به علوفه های پر نیترات مقاومت بیشتری نشان می دهند که احتمالا بخاطر سطوح بالاتری از کنسانتره است که به گا وهای شیری تغذیه میشود. اگرچه مسومیت      نیترا تی می تواند   در هر گونه نشخوار کننده رخ بدهد( مواردی چون گوزن شمالي - بز و                            گاوميش آبيreindeer, goats and water buffalo  نیز تایید شده است) ولی مدا رک مسمومیت نیتراتی در گوسفند بسیار کمتر از گاو می باشد.

* چشم انداز آينده:

نشانه های مسمومیت نیتراتی میتواند بابعضی فعالیتها درمدیریت کشت علوفه تغییر یابد. نخست کا هش مقدار کودهای ازته است.تغییر مقدار کودِ یکبار کوددهی به چند بار کوددهی و کاهش سرعت آزاد شدن ازت در خاک میتواند از تجمع نیترات در گیاه بکاهد. گونه های کم نیترات(كم تجمع دهنده ) برای بعضی اصلاح نژاد کنند گان جالب میباشند.در بعضی موارد برداشت علوفه در غروب نسبت به صبح می تواند از غلظت نیترات در گیاه بکاهد. دوم: از آنجا که بعضی علفکشها جذب نیترات در گیاه را تغییر می دهند احتمالا ا سپری کردن  تنظیم کننده ها  egulators   در گیا ها نی که تحت تاثیر تنش خشکی بوده  ا ند  می تواند از تجمع نیترات بکا هد. شبیه به عوامل خشک کننده علوفه ها                                                               drying agents for hayاستفاده ازترکیبات شیمیایی در زمان برداشت که میزان احیای نیترات را ا فزایش بدهند ممکن است توسعه پیدا کند. سوم: در زمینه علوفه ها(و محصولاتی ) که سیلو می شوند- تلـقیح علوفه های پر نیترات با گونه های باکتریایی  احیاکننده نیترات باید بیشتر  مورد آزمایش و بررسی قرار گیرد. تغذیه چند بار (در روز) می تواند از بروز مسمومیت نیترات جلوگیری کند. جلوگیری از احیای نیترات به نیتریت افزایش در احیای نیتریت به ترکیبات غیر مضر دیگر- و افزایش بازگشت و بازچرخ (تبدیل معکوس)  متهموگلوبین به هموگلوبین سه دستاوردی است که میتوانیم به آن برسیم. اولین ایده بکار گیری توجه بیشتر است. افزودن مقداردو2 گرم تنگستن به ازای هر گاو در روز به صورت ترکیب تنگستات سدیمsodium tungstate احیای نیترات به نیتریت را کند میکند که بطور قابل توجهی در نترلند Netherlands  مورد آزمایش واقع شده است. عادت پذیر کردن دامها به نیترات با تغذیه ان به دام عموما بطور موفقی تایید شده است .

عادت پذیری به نیتریت باید مورد آزمایش واقع شود. این مورد ممکن است منجر به افزایش ظرفیت میکربهای  شکمبه ای در مسمومیت زدایی از نیتریتِ حاصل از نیترات گردد.  اینکه آیا سولفیت sulfite  یا دیگر ترکیبات بتوانند احیای نیتریت را تحریک کنند نیز باید مشخص گردد.رقیق سازی علوفه های پر نیترات یا مکمل سازی منابع انرژی با این علوفه ها مسمومیت زدایی باکتریهای شکبه از نیتریت را افزایش خواهد داد و اجازه تغذیه علوفه های پر نیترات را به ما خواهد داد. توجه به افزودن مقادیر کافی از عناصر مس آهن - منیزیم منگنز و ید  و نیز ویتامین A باید مورد عمل قرارگیرد.

در غیر نشخوار کنندگان افزودنیهای ویژه غذایی شامل اسکوربیک اسید سلنیت استا مینوفن ascorbic acid, selenite and acetaminophen از طریق کاهش غلظت متهموگلوبین و نیز ممانعت از تشکیل ان - و افزایش تبدیل ان به هموگلوبین مقاومت به نیتریت را افزایش داده است.این ترکیبات در نشخوار کنندگان باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرند(در مصرف آنها تا مل شود).

 

 

* نتیجه گیری:

مسمومیت نیتراتی نتیجه ای از تداخل بین شرایط  و وضعیت محیطی - کود دهی و مدیریت دا مها است. تنها راه حل که هم اکنون عملي میباشد اجتناب از تغذیه علو فه های پر نیترات  یا تغذیه مکمل های دانه ای(کنسانتره) همراه با آنها یا تغذیه انها با غذاهای کم نیترات تر یا علوفه های با قابلیت  پلت پذیری میباشد. صاحبان دامها باید از اثرات conducive کود دهی شرایط آب و هوایی و نوع محصول و علوفه بر تجمع نیترات در علوفه آگاه should be alert to باشند.

مطالعات ژنتیک گیاهی نیازمند انتخاب گونه های پرمحصولی است که نیترات را در خود جمع نکنند(تجمع ندهند). کیتهای تست نیترات باید از طریق مروجین در دسترس باشند. غلظتها باید با استفاده از واژه ها و عبارات استاندارد تفسیر شوند

{ concentrations need to be expressed using standard terminology (; که گزارش بر مبنای ازت N basis) } توصیه میشود.

وقتی غذایی پر نیترات تغذیه می شود توجه به مقادیر کافی از عناصر مس آهن - منیزیم منگنز و ید و نیز ویتامین  A می تواند از مسئله مسمومیت نیتراتی بکاهد ولی هرگز بطور کامل از آن جلوگیری نمی کند.  تحقیقات بیشتری بر تلقیح سیلو برای ا فزایش احیای نیترات و تلقیح در شکمبه برای ا فزایش احیای نیتریت ممکن است نتيجه دار باشد.  اگرچه ا فزودن تنگستات ممکن است از عوا رض کوتاه مدت مسایل مسمومیت جلوگیری کند - برای بررسی اثرات طولانی مدت تنگستات بر رشد و با قی ماندن آن ( در بافت گوشت و شیر) باید بیشتر توجه شود. افزودن نیترات   می تواند راندمان رشد میکربی در شکمبه را افزایش دهد. تغذیه نیترات در سطوح اندک میتواند در موا قعی که جیره کم پروتئین به مصرف میرسد مفید باشد. به این ترتیب تغذیه غذاها وعلوفه های با مقدار کم نیترات علي رغم اثر قويش درغلظتهاي بسيار بالا می تواند در شرایط ویژه تغذیه ای مفيد باشد.

 

 

منابع عمده مقـالـه

 

Okine E (2001) :Water quality requirments forcattle.
WWW.AGRIC.COM

Allison, M. J. and C. A. Reddy. 1984. Adaptations of gastrointestinal bacteria in response to changes in dietary oxalate and nitrate. In: M. J. Klug and C. A.

Reddy (Ed.). Proc. 3rd Int. Symp. Microb. Ecol. p 248. Michigan State Univ.,

East Lansing. National Research Council. 1972. Accumulation of Nitrate. NRC-NAS, National Academy Press, Washington, DC. National Research Council.

1978. Nitrates: an Environmental Assessment. NRC-NAS, National Academy Press, Washington, DC. Pfister, J. A. 1988. Nitrate intoxication of ruminant livestock. In: James, L. F. (Ed.), The Ecology and Economic Impact of Poisonous Plants on Livestock Production, p 233. Westview Press, Boulder, CO.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکرک زدن عسل

  

   "" زنبور عسل مایعی رقیق ، شیرین و شدیداَ فساد پذیر را می گیرد و آن را به

   ماده غذایی

   که با ثبات ، سنگین ، ترش و دارای انرژی زیادمی باشد  تبدیل می کند .

   "عسل جسمی است چسبناک که از شهد  گل گیاهان مختلف پس از غلیظ کردنشان

   درست می شود . وزن مخصوص آن حدود 4/1 وPH آن 5/4  - 7/3 می باشد

  .  پایین ترین PH   که در عسل دیده شده 2/3 و بالاترین آن 4/5 بوده است ."[1]  

   به  دلیل PH پایین ، فشار اسمزی بالا و رطوبت کم ، میکروارگانیسم های عامل فساد

  نمی توا نند در آن رشد کنند ، رطوبت طبیعی همان است که پس از رسیدن کامل عسل

  در آن باقی می ماند و بسته به نوع گیاه و شرایط آب و هوای متغییر است و

   بـین 15 تا 23 درصد تغییر می کند . رطوبت عسل تاثیر قابل توجهی در

  خصوصیات فیزیکی عسل از جمله متبلور شدن ( شکرک زدن ) آن دارد .

  عسل با مقدار 4/17 درصد آب از لحاظ جذب رطوبت با هوای محیط خود

  که رطوبت نسبی آن 85% باشد در حالت تعادل است . ""[2]

  در آغاز لازم است در مورد بعضی از ترکیبات عسل از جمله مقدار رطوبت و

  قند های عسل مقدمه ای کوتاه بیان شود .

 الف ) مقدار رطوبت :

  مقدار رطوبت وآب موجود در عسل طبیعی در حقیقت آبی است که در عسل

  رسیده شان دار موجود است .     مقد ا ر رطوبت و غلظت عسل رسیده در شرایط

  اقلیمی مختلف باید ثابت بماند . مقدار رطوبت عسل بعد از استخراج از کندو و

  اکستراکت کردن آن در شرایط انباری تغییر  نکند . این یکی از مشخصات و

  خصلت های عسل  است و تاثیر عمیق در کیفیت نگهداری عسل از جمله

  رس کردن و جرم یا ذرا ت شیره دارد .و هنوز هم یکی از مشکلات زنبور داران است .

  "زنبور عسل پيش از رسيدن به كندو در بين راه مقداري از آب شهد را جذب مي‌كند

  و  چون شهد گل‌ها حاوي "50" تا "80" د رصد آب است،‌ با اين عمل ميزان رطوبت

  عسل را به حدود 17 تا حداكثر25 درصد مي‌رساند، يعني حدودا از هر سه گرم

   شهدي كه زنبور عسل به كندو مي‌آورد، يك گرم عسل به دست مي‌آيد.

  البته عسل مناطق شمالي كشور به علت بالا بودن رطوبت هوا از آب بيشتري

  برخوردار است و لذا آبكي مي‌باشد، ولي عسل مناطق كوهستاني از آب كمتري

  برخوردار مي‌باشد. "[3]

 

بعضی از اجزای اصلی عسل

درصد

آب (رطوبت طبیعی )

2/17

دکستروز ( گلوکز یا قند انگور )

28/31

لولوز ( فرکتوز یا قند میوه )

19/38

 

  ب) قند های عسل :

  "  طی سالیان متمادی ، عسل از خانواده مواد کربوهیدرات دار با 95 الی 99 درصد

  از قند های جامد                 می پندا شتند ولی اطلاعات سال های اخیر موفق به

  کشف قند های زیاد ی در آن شده است . قند ها بر اساس اندازه وملکول های

  تشکیل دهنده آنها طبقه بندی می شوند و در عسل قند های ساده و قند های مرکب

  وجود دارند . ممکن است خیلی از قند ها در شهد گل نباشد ، اما هنگام رسیدن

  عسل و ذخیره کردن آن تحت تاثیر آنزیم ها ی فعال و اسید هاب عسل

  بوجود آیند ."[4] " اخیراَ در اکثر عسل های حاصل از گل ها مقدار لولوز

  بیشتر از دکستروز است و تنها در عسل های که سریع رس  می کنند ،

  نظیر عسل های گل قاصد و ترب و غیره مقدار دکستروز بیشتر از لولوز است ."[5]

  " عسل در نقاط خشک حدود 17% آب  دارد و 80% تا 82% آن را قند های

   مختلف تشکیل می دهند . قندهای موجود در عسل تقریباَ 34 درصدش از

   فروکتوز و 40 درصد آن از گلوکز ، 1 تا 2 درصدش را ساکاروز و سرانجام

  کمتر از 1 درصد  آن  از میلیسیتوز و عده ای دیگر از سایر قند ها تشکیل

    می گردند. همین مقدار کم ساکارز پس از مدتی به کمک Invertase به

   فروکتوز و گلوکز تبدیل می گردد."[6]

درصد آب عسل[7]

رطوبت نسبی تعادل محیط

1/16

52

4/17

58

5/21

66

9/28

76

9/33

81

 

 

 

 

 

 

 

 

تبلور یا شکرک زدن عسل Granulation

  "عسل مایعی است شدیداَ اشباع شده که قاعدتاَ ناپایاست و تحت شرایطی مثلاَ 

   هنگامی که ذرات کوچکی حتی گرد و خاک به صورت هسته تبلور در آن داخل

   می شوند ، قند های اضافی به صورت تبلور در می آیند ، گلوکز در محلول های

  که بین 30 تا 70 درصد غلظت داشته باشند متبلور می شوند و آن بستگی به

  میزان درجه حرارت دارد .

   در صورتی که فروکتوز ، تنها در صورتی متبلور می شود که غلظت آن بین 78    

  تا 90  درصد  باشد . شکرک زدن عسل بستگی به ترکیبات آن ، شرایط

   انبار کردن آن و شرایط آماده کردن ( بسته بندی )آن دارد. وجود بلور های ریز

    د رعسل نشان دهنده این است که عسل گرم نشده (خام ) است ، یا اینکه

   مصنوعاَ پودر قند ریز برای شروع تبلور به آن اضافه شده است ، عسلی که به

  این ترتیب تهیه می شود به عنوان عسل قاشقی         یا عسل خامه مانند فروخته

  می شود . وقتی که عسل گرم شده دوباره متبلور می شود معمولاَ بلور ها بزرگ  

  و سخت هستند و برای دوباره حل شدن آنها حرارت بیشتری مورد نیاز است .

  درجه حرارت ذخیره در تبلور آن زیاد تاثیر دارد . درجه حرارت 14 درجه

  سانتیگراد در انبار ، عسل با بیشترین سرعت متبلور می شود . در درجه

  حرارت 18- درجه کمتر عسل به صورت مایع باقی می ماند . ظاهراَ در این

  حالت غلظت زیاد عسل مانع نفوذ دیفوزیون لازم برای تشکیل بلور ها می گردد.

   برای کم کردن امکان تبلور عسل ، معمولاَ آن را برای مدت 30 دقیقه در

   درجه حرارت 60 تا 66 درجه سانتیگراد قرار می دهند . حرار ت های کمتر

   فایده ای ندارد .زیرا بلور های میکروسکوپـیک قند ، در این حرارت

   ذوب نمی شوند . بعضی تولید کنندگان عسل خود را تا 77 درجه حرارت می دهند

   ، آنگاه آن را در جه حرارت اتاق خنک می کنند . در کارگاههای بسته بندی عسل

    که با سیستم های بسته کار می کنند ، بعد    ا ز حرارت دادن ، عسل کمتر در

    معرض آلودگیهای مجدد و ذرات گرد و غبار قرار می گیرد ."[8]

   "شکرک زدن یا رس کردن عسل یکی از وجه های تمایز عسل های طبیعی از

   تـقلبی در عرف عامه است . متاسفانه این مساله نمی تواند وجه تشخیص خوبی باشد،

   چون اغلب عسل های خوب و طبیعی نیز پس از مدتی شکرک می زنند .

  شکرک زدن عسل دلیل بر مخلوط بودن آن با شکر و یا حتی درست شدن عسل

   از شکر نمی باشد .رس کردن عسل به نوع عسل و طرز نگهداری عسل مربوط

   می گردد.

 

    چون عسل رس کرده و مایع از نظر ترکیبات و خواص خوراکی هیچ گونه اختلافی

    با هم ندارند در بعضی از کشورها بیشتر عسل رس کرده به بازار ارائه می گردد .

   ولی باید دقت کرده شود که دانه های رس نر م و یک دست باشند در چنین

   شرایطی عسل رس کرده حرارت ندیده و کلیه خصوصیات خود را دارا است .

  اگر دانه رس درشت و نا همگون باشند ، معلوم می شود که عسل حرارت داده

    شده و فاقد بعضی از خواص آنزیمی و یا دیاستازی است . پس شکرک زدن

  عسل بستگی به شرایط نگهداری و ترکیب عسل دارد . بعضی از عسل ها 

  هرگز شکرک نمی زنـند در حالی که بعضی دیگر در ظرف چند روز پس

    از استخراج و یا حتی در داخل  شان شکرک  می زنند."[9]

   "کوششهای زیادی برای پی بردن به علت شکرک زدن عسل به عمل آمده است .

   نسبت لولوز به دکستروز بیشتر از هر عامل دیگر مورد توجه قرار گرفته است .

   وایت نشان داد که نسبت دکستروز به آب در عسل رابطه بیشتری با شکرک زدن

  آن دارد  عسل های که نسبت دکستروز به آب آنها 70/1 یا پایین تر است ظاهراَ

   شکرک نخوا  هد زد و آنهای که نسبت 10/2 یا بالاتر است به سرعت شکرک می زند .

  در جدول پایین وضعیت رس کردن عسل های نباتان مختلف را نشان می دهد

   و علامت منفی(-) نمودار تدریجی یا طولانی مدت بودن رس کردن و

  علامت مثبت (+) رس کردن سریع عسل را نشان می دهد .

   مساعدترین درجه حرارت برای رس کردن حدود 14 درجه سانتیگراد

  ( 57 درجه فارنهایت )  می باشد  ،     و درجه حرارت های پایین یا بالا تاثیر

  کمتری دارد . نگهداری عسل در سرمای صفر درجه سانتیگراد یا کمتر ،

    احتمالاَ به علت اینکه و یسکوزیته زیاد باعث جلوگیری از اندازه کریستالها

   می شود ، شکرک زدن را به عقب می اندازد ولی آن را از بین نخواهد برد .

    بر(Boer) در سال 1932 ، موثرترین درجه حرارت را برای شروع

   کریستاله شده ( شکرک زدن ) را بـین 7-5 در جه سانتیگراد ذکر کرد و

   خاطر نشان ساخت که نوسان درجه حرارت بین 5 تا 7 درجه شکرک

     نمودن عسل را تسریع می کند.

گیاه

G

گیاه

G

گیاه

G

گیاه

G

گیاه

G

یونجه

+

ترنج

 

پنبه

+

برگ بو کوهی

+

سماق سمی

-

گل مینا

-

شاه توت

 

بداغ

-

برگ بو درختی

-

آلو- گوجه

+

خیز ران

 

پونه

+

انگور

-

نخل باد بزنی

-

خرزهره

-

لاله درختی

 

شاه بلوط

-

درخت راج

-

خردل

-

مریم گلی

-

ترشک درختی

-

عسلک یونجه

+

عسلک بلوط

-

پنیرک- لاله درختی

-

عسلک گردو

-

آفتابگردان

-

عسلک سدر

-

انگور خرس

+

 

 

 

 

 

* برگرفته از کتاب زنبور داری عملی[10]    

 

 

 

  از آنجا         که اکثر مصرف کنندگان در کشور ما عسل مایع را ترجیح می دهند ،

    برای نگهداری عسل به صورت مایع باید عملیاتی روی آن انجام داد

   .این عملیات عبارتند از صاف کردن ، حرارت دادن و فیلتر کردن عسل."[11]

    حرارت دادن نباید به طریقی انجام گیرد که به کیفیت عسل از نظز طعم و رنگ

  ، لطمه ای وارد آید و روش متداول این است که عسل را معمولاَ به مدت 30 دقیقه

   در 60 تا66 در جه سانتیگراد حرارت می دهند. به طور کلی حرارت

 

  پایین تر از 60 درجه سانتیگراد از شکرک زدن جلوگیری نخواهد کرد ،

   حتی اگر مدت حرارت دادن طولانی باشد . اخیراَ کارخانه های مهم بسته بندی

   با دستگا ههای مجهزی که دارند عسل را به مدت 5 دقیقه در 77 درجه سانتیگراد

   حرارت می دهند ولی بلافاصله آن را سرد کرده و به 55 درجه  می رسا نند."[12]

   " همه عسل های طبیعی و سالم بدون استثنا پس از مدتی رسوب داده ،

 سفت می شوند. منتهی بعضی ها زودتر ، مثلاَ یک هفته پس از بیرون آوردن

   از کندو و برخی دیرتر و بعد از چند سال . اصولاَ رسوب دادن عسل یک امر

   طبیعی است . در ایران مردم عسل رسوب داده را عسل تقلبی   می دانند.

  معمولاَ عسل در     

  هما ن سال اول یا حداکثر در سال دوم مصرف می گردد. عسلی که زود 

  ( یعنی در همین مدت 1تا 2 سال ) رسوب داد از نظر مصرف کننده تقلبی است

  عسلی که دیر  ( مثلاَ 4 سال بعد ) رسوب خواهد داد ، چون هنگام مصرفش

   هنوز زمان رسوب دادن آن نرسیده  و سیال است ، مصرف کننده آن را خوب

  و سا لم        می داند که ا لبته عقیده غلطی بوده و بر عکس تصورات عا میانه

  ، رسوب دادن عسل دلیل کافی برای سلامت و صحیح بودنش می با شد و

  معرف آن است که عسل کاملاَ طبیعی است.

 بنابراین عسل وقتی که رسوب داد و سفت شد حتماَ سالم بوده و در خا لص بودن

 آن نباید ذره ای شک         د ا شت . دیاستازهای موجود در چنین عسلی

در محیطی که برایشان بود به فعالیت افتاده و ذرا تش را متبلور نموده و رسوب

 داده اند ، هرگاه عسل رسوب نداد دلیل کافی برای ناخالص بودنش نیست .

 می توان خالص    ( زمان رسوب دادنش هنوز نرسیده باشد ) و یا ناخالص

 باشد که تشخیص فوری آن به عهده آزمایشگاهها است . آنچه مسلم است

 با انگشت زدن به عسل و یا چیزی شبیه به آن تشخیص تقلبی یا سالم بودنش

 غیر ممکن  می با شد. در ایران همه مردم عسل سیال را ترجیح می دهند ،

  حقش هم همین است ولی طبیعت عسل طوری است که رسوب می دهد.

 آب کردن عسل سفت شده با داغ کردن آن روی آتش کار ساده ایت ولی

دیاستازها و تمام مواد خوبش را تخریب می کند و آنجه پس از سرد

 کردن آن بدست می آید چیزی است که ارزش غذای آن معادل شکر است .

در بعضی از کتاب ها آمده که برای آب کردن عسل آنرا گرم کرده و

حرارتش را برای مدت کوتاه تا 70 درجه می رسانند و پس از آن

گرمایش را کم می کنند . در این حالت هیچ چیز در عسل خراب نمی شود .

در برخی دیگر از کتاب ها توصیه شده که عسل را در شیشه ریخته و در آب

40 درجه می گذارند تا پس از مدتی ذوب گردد . روش اخیر گو اینکه به

زمان بیشتری نیاز دارد ولی صحیح تر به نظر می رسد و صدمه ای نمی بیند .

چون دیاستازها به راحتی گرمای 40 درجه را تحمل کرده و صدمه نمی بینند .

در عده ای از کشورهای جهان عسل سفت شده را ترجیح می دهند ، چون

سالم بودنش برایشان مسلم است . ولی زنبور دارها هم    عسل ها را از زمانیکه

شروع به سفت شدن نمود هر روز با یک تخته خوب به هم می زنند . در این

 صورت پس از سفت شدن ، هنگام مصرف روزی زبان مانند دانه های شن به

نظر نرسیده و مثل کره لطیف و مطبوع می گردد. "[13]

"زنبور عسل نوعي از آنزيم دياستاز به نام انورتاز را نيز به شهد اضافه مي‌كند

كه اين آنزيم به همراه مواد قندي و نشاسته‌اي كه چهار پنجم وزن عسل را

تشكيل مي‌دهند، عامل اصلي متبلور شدن يا شكرك ‌زدن عسل به شمار مي‌روند.

لذا اين باور كه عسل غيرطبيعي شكرك مي‌زند صحيح نيست، بلكه دليل

متبلور شدن و رسوب دادن عسل طبيعي وجود دياستاز و همچنين

كربوهيدرات ها مي‌باشد. دياستاز، ‌ذرات خيلي ريز عسل را به خود جذب كرده

و باعث ته‌نشين شدن آن مي‌شود. مقدار گلوكز عسل هر چه بيشتر باشد،

 زودتر متبلور و ته‌نشين مي‌شود. اين خاصيت فقط در عسل‌هاي طبيعي و غيرتقلبي

 ديده مي‌شود، زيرا تنها عسل‌هاي طبيعي حاوي دياستاز هستند. مدت زمان

شكرك زدن يا متبلور شدن عسل بسته به نوع گل متفاوت است و حتي در

 مورد عسل ا قا قيا به چهار سال هم مي‌رسد"[14]

 

 

 

 


 

 

 

 

 

 

 

 



[1] کتاب زنبور و پرورش آن   تالیف : دکتر نعمت الله شهرستانی     صفحه 247 ، بند آخر

[2] کتاب زنبور عسل      نویسنده : والترال گجمراک      ترجمه : مرتضی اسماعیلی   صفحات 236و 237

[3] برگرفته از اینترنت

[4] کتاب زنبور داری عملی   صفحه 165

[5] کتناب زنبور داری عملی    صفحه 166

[6] کتاب زنبور و پرورش آن   مولف : دکتر نعمت الله شهرستانی     صفحه 248 ، بند دوم

[7] کتاب زنبور داری عملی      نویسنده : محمد عراقی      انتشارات دنیا       صفحه 161  جدول شماره 5

[8] کتاب زنبور عسل .      نویسنده : والترال گجمراک     ترجمه : مرتضی اسماعیلی   صفحات 239 و 240

[9] کتاب زنبورداری عملی   نو.یسنده : محمد عراقی           انتشارات دنیا           صفحه 178

[10] کتاب زنبور داری عملی      نویسنده : محمد عراقی         انتشارات دنیا         صفحات 175و176   جدول شماره 9

[11] کتاب زنبور داری عملی       صفحه 179

[12] کتاب زنبور داری عملی       صفحه 180

[13] کتاب زنبور و پرورش آن       تالیف : دکتر نعمت الله شهرستا نی    صفحات  166 و 167

[14] برگزفته از اینترنت

مطالبی در مورد مدیریت

بسمه تعالی

وزارت علوم  ، تحقیقات و فناوری

دانشگاه ملی زابل

دانشکده کشاورزی

گروه علوم دامی

بهار 1384

 

 

 

 

مديريت فرايند يا فراگرد

 PROCESS OR

PROCESS  OF MANAGEMENT

ديدگاه سنتي مديريت بر اين باور بود كه مديريت يك ذوق است و هر كه اين ذوق را داشته باشد، مدير خوبي است و عده اي مديريت را يك استعداد مي دانند، كه بعضي افراد ازآن بالقوه يا بالفعل برخوردار هستند و عده اي هم براين باورند كه مديريت يك نوع هنر است و هر كه از اين هنر بر خوردار باشد      مي تواند مديري موفق باشد. اما امروزه ثابت شده كه مديريت، علاوه بر آنهايي كه گفته شد.يك توانمندي علمي همراه با فرايندنگري وفراگردانديشي است. مديريت علمي بايد متكي به علوم وبويژه علم مديريت باشد. چرا كه مديريت يك دانش بسيار گسترده اي ازمجموعه علوم نظري (انساني، تجربي و رياضي) است. از طرف ديگر چون مدير در جايگاه تصميم گيري بعنوان يك عنصر فراگردي عمل مي كند بايد سطح دانش و مهارت كاري او از ديگر كاركنان سازمان بيشتر باشد. (مديريت نردباني) و چنانچه نباشد. مديريت سازمان دچار بحران و واگشت سازماني مي شود و آن زماني اتفاق مي افتد،كه زيردستان دانش و تجربياتشان ازمديرسازمان بيشتر است و عملا آنان عنان مديريت سازمان را بدست مي گيرند. و اينجاست كه سازمان دچار بحران مديريت مي شود.و مدير پس از مدتي ّآزمايش وخطا براي بقاي خود ناگزير چاره را در پيروي از افراد صاحب دانش و تجربه مي بيند و در اين جااست.كه واگشت سازماني اتفاق مي افتد. ومديريت وسازمان بجايي برده مي شود كه ديگران مي خواهند . نه آّنجا كه مدير مي خواست.

براي اينكه يك سازمان به واگشت سازماني وبحران مديريت مواجه نشود . مدير بايد از دانش ومهارت حرفه اي سازماني برخور دار باشد ومولفه هاي تعيين كننده مديريت را مهم بشماردكه ازهمه مهمتر ديدگاه فرايندي و فراگردي مدير است. ديدگاه فرايندي يعني اينكه تمام پديده هاي آشكار و نهان. دورونزديك را بايد در برنامه ريزي ها وتصميم گيري هاي خود دخيل بداند واز آنها اطلاعات دقيق آماري داشته باشد.چرا كه تمام پديده ها و عناصر بر هم تا'ثير و تاثر همه جانبه دارند و مدير بايد از بازخوردهاي اّنها بهترين بهره گيري ها را داشته باشد در يك سازمان مدير بايد از تعمق ويژه اي برخوردار باشد و آّنچه را كه ديگران نمي بينند او بايد قادر به ديدن آنها باشد وببيند و اّنچه را ديگران درك نمي كنند او بايد قادر به درك آنها باشد وبراي آنهاتفسير وتحليل واقعي داشته با شد وحتي الامكان استفاده تخصصي از ابزارهاي لازم و ضروري محيط كار خود را نيز بداند. مدير اگر از تعمق درانديشه و پديده ها برخوردار نباشد       نمي تواند نگرشي فرايندي و تصميم گيري فراگردي داشته باشد .لازمه ي تصميم گيرهاي خوب، تعمق وجامع نگري و انعطاف در انديشه است . براي داشتن تعمق، نياز به كسب علوم مختلف و متفاوت است .

اگر مفروضات ذهني مدير سلايق شخصي او باشد. هرآنچه از انديشه او مي تراود.سلا يق شخصي اوست نه پژواكي از واقعيات پيراموني خود.يعني اگر مدير قبلا فرش فروش بوده هرآّنچه كه مي انديشد وتصميم   مي گيرد در راستاي همين انديشه سليقه اي او خواهد بود نه واقعيات حاكم.پس اين جاست كه مديربايد مجهز به علوم باشد ،نه حتي علم مديريت. كه خود يك مجموعه ازتئوري ها و نتايج تجربيات بشري است.كه آن هم به تنهايي براي تمامي سازمان ها ودركليه زمان ها ومكان ها راه گشا نخواهد بود.و آنچه مدير را به انديشه فرايندي نزديك مي كند و علم مديريت او راهميشه تازه و بروز نگه مي دارد دست يا بي به ديگر علوم است.كه به مدير كمك مي كند. تا او بتواند بيشتر تعمق در انديشه و پديده هاي پيراموني خود داشته باشد و كليه پديده ها و عناصر را از زوايا و ابعاد گوناگون ببيند و براساس اين فرايندنگري بهترين تصميمات را اتخاذ نمايد.

مدير بايد قادر به انديشه فرايندي وتصميم گيري فراگردي باشد وآن ممكن و شدني نيست. مگر اينكه مدير به علوم مختلف درحد مكفي مسلط باشد. او بايد قادر به درك منطقي و عقلاني تمامي پديده ها و عناصر دروني و بيروني خود و ديگران باشد. تا بر اساس شرايط وتاثير وتاثرآشكار و نهان آنها و موقعيت هاي موجود مقتضي ترين تصميمات را بگيرد و به نوعي مديريت اقتضايي دست يابد يك مدير فرايندنگر بايد از انتظارت فرادستان ونيازها ي زير دستان شرايط اقليمي وفرهنگي , منابع مالي, قوانين ومقررات حاكم سازماني ،انتظارات مخاطبان ،كنش و واكنش هاي پنهان سازماني ،اوضاع سياسي، اجتماعي،اقتصادي، حقوقي جامعه خود آگاهي وحتي تحليل منطقي و عقلاني از حال وآينده جامعه و جهان داشته باشد (فرايند بيروني) .

او با يد قادر به درك تفاوت هاي فردي كساني كه با آنها كارمي كند باشد تا قادر به درك توانمندي ها، عـلايق،نگرش ها، دانش وبينش ومهارت ها ي آنها باشد و از اين طريق بتواند به طراحي شغل ،ارزشيابي وقضاوت آنها با توجه به كار كردهاي شا ن بپردازد.حال اگرفكر كنيم كه مديريت فقط علم است.يا هنر يا استعداد يا فقط تجربه و.. به نگرشي فراگردي دچار شده ايم.كه اين شيوه نگرش بدون نگرش فرايندي منتج به استبداد راي و سليقه نگري خواهد شد.

مدير بايد هم زمان قادربه اعمال توانمندي فرايندنگري بيروني و دروني باشد. فرايندنگري دروني حاصل مجموعه اي از انگاره هاي ذهني مدير كه شامل كليه تجارب عمومي وبي همتا، دانش، بينش، هوش عمومي، هنر وزيبا شناختي ،ابتكار و خلاقيت وحتي توانمندي هاي عاطفي واحساسي مدير را شامل مي شود.كه همه آنها در تصميم گيري ها و تلقي هاي مدير نقش بسيار تعيين كننده دارند ومدير را قادر به داشتن توانمند هاي نگرش فرايند دروني مي سازد.

مديري كه نگرش فرايندي دروني دارد، به تعبيري داراي ذهنيتي فلسفي1 از پديده هاي عيني وذهني است.يعني بر اساس تعمق،جامع نگري و انعطاف پذيري انديشه وپديده هارا مي بيند واز آنها تلقي و برداشتي استخراج مي كند كه تقربيا به واقعيات نزديك است. با توجه به اينكه با عقلانيت عمل كردن نتيجه انديشه گري خوب است و آن محقق نمي شود. مگر با آموزش درست فكر كردن و براي پرهيز از اشتباه در فكر كردن، داشتن نگر ش فرايندي وبه تعبيري ذهنيت فلسفي لازم است كه به آن اشاره اي گذرا      مي شود.

 1-تعمق Penetration

 1/1- زيرسئوال بردن آ نچه براي ديگران بديهي و عادي به نظرمي رسد.

1/2-  كشف امور اساسي وبيان آنها در هر موقعيت

1/3 –حساس به معاني تلويحي و ربط امور. ( براي كشف اصول اساسي پديده ها شوق و علاقه به خرج مي دهد)

 1/4 - قضاوت وحكم را به روش فرضيه اي و قياسي قرار دادن ( بجاي تاكيد برروش استقرايي وجزيي نگري از روش قياسي وكلي نگري نيز كمك گرفته شود و ابتكارو خلاقيت در انتخاب)

2- جامعيت ( يك پارجه ديدن پديده ها( Comprehensiveness

گر يك ذره برگيري زجاي ----------خلل يابد همه عالم زجاي

 2/1 –نگريستن به موارد خاص در ارتباط با زمينه اي وسيع

2/2- ارتباط دادن مسايل حاضر به هدف هاي دور (شخص نبايد خود را تسليم مسئله روز كند)

2/3 بكاربردن قدرت تعميم ( تعميم استقرايي )

2/4-توجه به جنبه هاي نظري ( درصدد تفسير و تحليل دلايل ومدارك مربوط به امور خاص بر آمدن)

3-  انعطاف پذيري Flexibilility

 3/1 رها ساختن خود از جمود رواني (رها شدن از جمود روانشناختي و فكري. شرطي نبودن و اسير هيجانات و احساسات عاطفي نشدن(

3/2- ارزش گذاري افكارو نظرات بدون توجه به منبع آنها (منبعث از زمينه هاي شخصي و شرايط اجتماعي و رواني . ارتباط و تداعي افكار در ذهن وربط منطقي آنها(

فرايند بيروني مثل ارتباط هاي آشكار ونهان و درهم تنيده ساختار سازماني،قوانين و مقررات ، مجموعه منابع انساني ، مادي و مالي،فرهنگ اقليمي،موقعيت جغرافيايي،فرادستان، ابزار و ادوات وفضا هاي فيزيكي محيط كار و.كه مدير بايد وبتواند همه آنها درك كند و ببيند و از آنها تلقي وبرداشتي استخراج كند كه تقربياً نزديك به واقعيات موجود باشد. از طرف ديگر پديده ها وعناصر بيروني را نيز بر اساس فرايندهاي دروني( مفروضات ذهن خود) تجزيه و تحليل كند(ارتباط هاي درهم تنيده) وبهترين تصميمات را اتخاذ كند.

حال مديري با اين مشخصات كمتر دچار آزمايش وخطا و اشتباه مي شود .فرايندنگري يك نگرش ابرسيستماتيك هوشمندانه (سيبرنتيك) است. كه در آن مدير تمام ارتباط هاي آشكار و نهان را مي بيند، چه در محيط بيروني و چه درضمير دروني خود وتصميمات انتزاعي مي گيرد. مديري با چنين خصايصي قطعاً از بهره وري بالاي سطح انتظار برخوردار است.

ا لبته شايد بتوان گفت در نگاه فراگردي مديريت علم است.چرا كه اين مولفه تعيين كننده ي ديگر زير مجموعه هاست وبه مدير توان نگرش فرايندي مي دهد.مدير هر آنچه تجربه ،هنر ،ذوق واستعداد و.. هم داشته باشد .در نهايت او در تصميم گيري متكي به مفروضا ت ذهني خود است . اگر از علم مديريت بر خودار نباشد، تصميم گيري هايش بجاي اينكه متكي بر تئوري ها و يافته هاي علمي باشد.تابع سلايق شخصي او مي شود .

به بياني از ذهنيت فلسفي به دور مي ماند ودر نهايت مديران فاقد علم مديريت بيشتربه نگرشي فراگردي منبعث از سلايق شخصي گرفتار مي شوند و ناخودآگاه بجايي كشيده مي شوند كه بيشتر تصميمات آنها سليقه اي وآزمايش وخطا مي شود.واز اين مرحله است كه نتايج تصميمات اخذ شده آنها از قبل معلوم است .ومتاسفانه نتايج آنها نيز مبناي تصميمات بعدي مي شود. واين سيكل انحراف ازاهداف خود يا ناخودآگاه هم چنان استمرار پيدا مي كند تا نابودي كليه منابع سازماني .از طرف ديگر اگر قايل به دمكراسي بمفهوم پيروي از عقلانيت و خرد جمعي با شيم، نگرش فرايندي بهترين وعادلانه ترين شيوه ها ي مديريت دمكراتيك و نخبه گزيني است. زيرا درآن تمامي اصول وقواعد انساني وعلمي مي تواند رعايت شود و خود به خود افرادي كه از توانمندي هاي لازم و كافي برخوردار نباشند از جايگاه خود حذف خواهند شد.

يك مديرفرايندنگر معتقد به خرد جمعي و تضارب انديشه است و اين نگرش اورا هميشه در جهت مديريت مشاركتي ودمكراتيك سوق وحركت مي دهد. چون از انديشه جمع بهره مي جويد و منتفع مي شود،كمتر اشتباه مي كند ومشروعيت و پايداري مديريت او نيز بيشتر خواهدشد. در نتيجه در تحقق اهداف خود از فرصت ماندگاري بيشتري نيز برخوردار خواهد شد.چون ديگران درتصميم گيري هاي اوسهيم هستند خود را درقبال تصميمات اخذ شده، مسئول مي دانند. از صميم قلب در جهت تحقق آنها نيز اهتمام مي ورزند .ودر اينجاست كه مديريت مشاركتي، كه نمودي از دمكراسي و خرد جمعي است محقق مي شود ،رضايت شغلي به وجود مي آيد،استعداد ها شكوفا مي شوند وابتكار وخلا قيت به وجود مي آيد. در ديدگاه فرايند نگري است كه مدير به كشف حقيقي خود وديگران ومحيط پيراموني مي پردازد ودست مي يابد وبا اين شيوه از جمود انديشه رهايي مي يابد وهميشه به عنوان انساني با فكر و انديشه ي سيال زندگي وكارمي كند . ديگران نيز از نعمت وجود او متنعم مي شوند. او تمامي پديده هاي ملموس وغيرملموس را از يك زاويه وتك بعدي نمي بيند. بلكه از زواياي مختلف مي بيند و انديشه مي كند.

او اولين و راحت ترين تصميم را بهترين تصميم خود نمي داند. در يك ديدگا ه فرايندي است كه مدير قادر مي شود تفاوت هاي فردي كاركنان خود را درك كند .به آنها پا سخ منطقي دهد.

از اين طريق كرامت ومنزلت افرادرا حفظ وپاس بدارد (روابط انساني).چراكه لازمه حرمت گذاري، داشتن شناخت و معرفت ازموضوع است.تا از اين رهگذر قادر به ارزش گذاري آنها باشد.در غير اينصورت چه بسا كه دچار اشتباه شود وجاي ارزش ها و ضد ارزش ها را عوض كند. كه اين اتفاقات درنگرش هاي فراگردي، متكي به سلايق شخصي بسيار رخ مي دهد. يكي ازاعجاز خلقت و تنوع كليه پديده ها و عناصردر كل كاينات همين داشتن ارتباط هاي بي شمار آشكار ونهان ودرهم تنيده آنهاست. اگر اين قانون در جهان ما وحتي جهان قبل وبعد از ما وجود نداشت.هيچ چيز حركت، تولد،تغيير و روح نداشت.تمامي پيچيدگي هاي عناصري كه ما مي بينيم چه جان دار و چه بي جان، اصل وجود جوهري آنها درداشتن ظرفيت وتوان فرايندي آنهاست.وگرنه مولفه هاي تشكيل دهنده آنهابطور منفك وجدا ازهم درطبيعت بطور يكسان بسيار وجود دارد وعناصر متشكله آنها از اول همه يكي بوده وآنچه در آنها تفاوت به وجود آ ورده، پيچيدگي هاي فرايندي آنهاست .اعجاز خالق پديده ها از ظرافت ودقت و ارتباط هاي درهم تنيده آشكار ونهان آنها شناخته مي شود.كه ما پي به قدرت آن مي بريم .

كل پيكر انسان ها از عناصر موادآلي،موادمعدني وآب است.

آنچه اورا عجيب وشگفت انگيز كرده كار كردهاي فرايندي عناصر متشكله با توجه به ظرفيت ها و توانمندي هاي ارتباطي فرايندي آنهاست، كه هر انديشه عادي ازآن عاجز است. شگفتي در آن است كه اين عناصر طوري كنارهم قرار گرفته اند كه بتوانند به بهترين شكل فرايندي عمل كنند.تا باعث حيات در انسان شوند .جالب اينكه اگر زماني يكي از اين عناصر به وظيفه خود عمل نكند تمامي عناصر منظم ومنطقي ديگر را نيز دچار اشكال و بحران و نابودي مي كند .جالب تر اينكه عناصر بي جان و جامد نيز از اين قانون و قاعده متابعت و پيروي مي كنند واز اين قاعده وقانون بيرون و بدور نيستند.

كوه يك شي جامد است. وجودش بر آب ،هوا، گياهان و انسان ها و .. تاثيرات در هم تنيده دارد و هركدام از آن پديده ها نيز بر كوه اثر مي گذارند و از هم نيز تاثير وتاثر مي گيرند.هرچه اين تاثير و تاثرات منطقي تر باشند،آثاربجا ما نده از آنها نيز معقول تر است.

اگر به نظم كهكشان ها متعمق شويم.وجود آنها ناشي ازاكسيرجوهره فرايندي است.كرات آسماني از هم قدرت ماندگاري مي گيرند وبه هم ديگر قدرت ماندگاري مي دهند.تشعشع مي دهند ومي گيرند.انعكاس مي دهند ومي گيرند.اگر يكي ازآنها دچار تغييرات شود،ديگران نيز تسليم تغييرات خواهندشد. اگر در كوچكترين ذره اتم تعمق كنيم .همين قانون تسري وجاري است وبا هم ارتباط هاي درهم تنيده دارند.

حال اگر هركس درهر مقام و جايگاه خلاف اين قانون الهي كه حاكم برجهان و كاينات است حركت كند. از اولين روز به راحتي مي توان فرجام شكست او راپيش بيني كرد.پس نگرش فرايندي يعني پيروي كردن ازقانون حاكم بركليه كاينات در تمامي اعصار و زمان ها. وامروزه عقلانيت وعلم بشريت نيز آنرا كشف كرده و بر آن مهر تاييد زده و شايد بتوان گفت:

نجات بشريت نيز دراجراي به آن است كه كشورها ي پيش رفته ازآن به اشكال مختلف پيروي مي كنند و نتايج ملموس آن موفقيت هاي سرسام آوري است كه شاهديم.

در اينجا شايد بتوان اين طور نتيجه گرفت كه كليه محرك هاي آشكار و نهاني كه در بروز و تحقق رخداد ها ،تاثير تعيين كننده دارند به تعبيري فرايند است. كه هميشه قبل از وقوع رفتارها ،حوادث و تغييرات كاملا فعالند و نتيجه ارتباط هاي درهم تنيده آنها يك يا چند رخداد و پديده جديد است كه حادث مي شود .

حال اگر مدير قدرت وتوانايي درك و نگرش فرايندي داشته باشد . مي تواند با دست كاري هر كدام از اين ارتباط هاي آشكار و نهان موجود در پديده ها و عناصر، مترتبات آنها را به خواست ونفع خود تغيير دهد و ازآنها بر اساس اراده خود بهره گيرد.

شايد بر ذهن چنين متبادر شود كه فرايند همان سيستم ونگرش سيستمي است. در صورتي كه با توجه به مشتركاتي كه دارند، تفاوت هاي اصولي و عميقي نيز با هم دارند كه به اختصار خصوصيات سيستم ها بيان مي شود تا موضوع روشن شود.

سيستم system

-هر سيستم از يك فراسيستم و يك يا چند خرد ه سيستم به وجود مي آيد كه ممكن است سيستم باز باشد. ياسيستم بسته .

 1- سيستم هاي بسته كه بامحيط خود تعامل ندارند و تاثير پذيري آنها بيشتر از محيط بسيار قريب ومتغيرهاست.

 1/ 1 –سيستم طبيعي مثل(شدت سرما و ايجاد يخبندان(

1/2 –  سيستم مصنوعي مثل ( فنرآويز و آويز كردن ميزان وزنه(

 2- سيستم هاي باز

سيستم هاي باز كه با محيط هاي قريب و پارامترهاي بيروني تعامل دو طرفه دارند و معمولا خود گردان هستند.

-الف- ارگا نيك حياتي مثل ( موجودات زنده )

ب سيستم هاي مفهومي مثل (زبان وفرهنگ )

ث سيستم هاي اجتماعي ( جامعه ومدرسه )

د سيستم هاي فيزيكي و ماشيني (منظومه شمسي، كارخانه هاي توليدي)

ج- سيستم هاي هوشمند (سيبرنتيك -Sybernetic

همه سيستم ها ميل به نابودي دارند (آنتروپي) و پس از مدتي پير و فرسوده و منقرض مي شوند و همه مولفه هاي تشكيل دهنده ي آنها از هم مي پاشند مگر اينكه آنتروپي منفي انجام شود. يعني تجديد سازمان وساختار شوند. سيستم ها از چهار جز اصلي تشكيل شده اند كه عبارت است از:

درونداد, فرايند يا فراگرد, برونداد , و بازخورد يا مخبر عملياتي.

كه معمولا دركليه سيستم ها وجود دارند و مبناي سيستم ها را تشكيل مي دهند .

اولين بار نظريه عمومي سيستم ها توسط برتالنفي عنوان شد كه يك انقلاب علمي درپي داشت وباعث شالوده ريزي علوم جديدي شد و توانست كليه علوم ديگر را از اين زاويه نظم دهد و به پيش ببرد. در صورتي كه فرايند كلافي در هم تنيده از ارتباط هاي يك يا چند جانبه آشكا ر و نهان دركليه پديده ها و عناصر و حتي در خود سيستم ها است. ماندگاري سيستم ها وابسته به محيط محدودآنهاست وتعريف آنها با حدود محيط آنها مرتبط است. در صورتي كه محيط فرايند دربعضي مواقع بي انتهاست .تا جايي كه مابعضي مواقع ازدرك آنها نيزعاجز هستيم .

سيستم ها رو به مرگ ونابودي هستند .درصورتي كه فرايند بيشتر حيات و حركت آفرين هستند ونتيجه وجودي آنها تغييراست.پس در اينجا مي توان اين نتيجه را داشت كه فرايند ها قلمروي بسيار وسيع تر از سيستم ها و نگرش سيستمي دارند. علت اينكه نمي توانيم براي انسان ها يك مدل همگاني و يكسان ترسيم و بيان كنيم. همين فرايند گونگي آنهاست .و فرايند گونگي يعني كلافي در هم تنيده از ارتباطات آشكار ونهان است كه هركسي به راحتي قادر به درك آنها نمي تواند باشد.هر محركي بر انسان پاسخي دارد .ولي هرمحرك يكساني براي همه انسان ها پاسخ يكسان ندارد.در صورتي كه سيستم ها از يك قانون واحد پيروي مي كنند .

هر درونداد يك فرايند و برونداد وابسته به شرايط دارد. لكن فعل و انفعالات فرايند چه بسا كه قابل مشاهده و اندازه گيري نباشند.انسان هاي فراگردنگرمعمولا اين ذهنيت را دارند.كه محرك هاي يكسان براي همه انسان ها يك پا سخ يكسان دارد. واين اشتبا ه بزرگي است .يك مدير فرايندنگر پاسخ مورد انتظار خود را با توجه به زمان اعمال محرك موقعيت ارگانيزم,موقعيت خود ازشرايط دروني و بيروني ودر نظر مي گيرد وهيجگاه از محرك يكسان انتظار پاسخ يكسان در كليه اانسان ها را ندارد. شايد بتوان گفت كه هيچ چيزي ازچشم تيزبين انسان فرايند نگر بدور نمي ماند. كساني كه در پي دست يابي به رفتار عقلاني هستند . شايد بهترين راه حصول به آن مجهزشدن فرد به نگرش فرايندي باشد واز ديدگاه اجتماعي هم به جرات مي توان گفت كه دمكراسي يعني فرايند نگري وفرايند نگري يعني دمكراسي به مفهوم واقعي.اگر عقيد ه دا شته باشيم كه دمكراسي دست آورد عقلانيت است ونتيجه عقلانيت دمكراسي است دراعمال مديريت خود از نگرش فرايندي بهره گرفته ايم. شايد بتوان چنين نتيجه گرفت كه مديريت موفق در اعمال دمكراسي و عقلانيت يعني داشتن توان انديشه فرايندي وهر كه بتواند به اين شيوه انديشه مجهز شود.در واقع به يك مديريت اقتضايي جامع مجهز شده كه در هر شرايطي مي تواند مديري اثر بخش و كارآمد و بهره ور باشد و بركليه شرايط وموقعيت هاي پيچيده ودرهم تنيده فايق آيد .

اگرما مي خواهيم مديراني دلسوز و متعهد داشته باشيم، بايد آنها را مجهزبه چنين نگرشي كنيم. درغير اينصورت اگر آنها بخواهند مديراني متعهد ودلسوز هم باشند در عمل مديراني منفعل و آزمايش و خطايي خواهند بود كه جز خرابي و ويراني براي جامعه نصيبي در بر نخواهند داشت. مواردي كه در بالا به آن اشاره رفت نگرش و توانمندي مدير نسبت به مولفه هاي محتواو فعاليت در مديريت بود.حال لازم است بدانيم كه او در مورد زمان كه از منابع و مولفه هاي بسيارتعيين كنند ه در مديريت و به ويژه تصميم گيري است چگونه انديشه مي كند.

مديرفرايندنگر زمان را به عنوان يكي ازمولفه هاي تاثيرگذار وبسيار تعيين كننده در تصميم گيري ها مي داند. همه پديده ها و عناصررا همگام با گذر زمان درحال تغيير و دگرگوني مي بيند. براساس اين رويكرد اوهميشه و در همه حال به بازسازي و بهسازي خود بامحيط پيراموني و محيط پيراموني با خود مي پردازد .اين تعامل در حيات و زندگي او هميشه ادامه دارد.چون انسان ها ي فرايند نگر جامعه را براساس اين انديشه و رويكرد درحال تغيير ودگرگوني مي بيند. پس لاجرم بايد در حال تغيير وحركت به جلوباشد، وعدم تغيير را به مثابه شكست وانقراض خود مي داند وجالب اينكه چون همه پديده هارا درحال تغيير و تحول مي داند.ديدگاه وانديشه هاي او نيز هميشه سيال وبه روز است. خود به استقبال تغيير مي رود و به تعبيري، مولفه هاي فرايند دروني او نيز هميشه درحال بهسازي و باز سازي مي باشد (محتوا).و هرلحظه برمحيط وپديده ها، انديشه اي نو وبديع دارد .تصميمات اقتضايي وموقعيتي اوبا توجه به مولفه هاي محتوا وفعاليت و زمان اتخاذ مي شود واينجاست كه به طريقي برگذر زمان فايق مي آيد.

چون عقيده دارد كه همه چيز زير فشار كوبنده زمان درحال تغيير وتحول است.

پس براي بقا وماندگاري خود خلاقيت ونو آوري ازخصيصه هاي شخصيتي اومي شود ونمي تواند فرزند زمانه خود نباشد1(علي (ع) چون زمان تغيير ايجاد مي كند، اوهم براي فايق آمدن برزمان هميشه خود را با تغييرات موجود تنظيم ميكند، و گذرزمان از چشم تيزبين اوبه هيچ وجه بدور نمي ماند.اينجاست كه زمان براي او بعنوان يك ارزش و محك و معيارسنجش ميشود.و همه رفتارهاي شهودي وفعل وا نفعالات ذهني اوبراساس زمان تطبيق و شكل مي گيرند. و با اين ذهنيت جامعه و سازمان را به پيش مي برد واز روزگذاري و باري به هر جهت كاري امور كه از مشخصه هاي مديران آزمايش و خطايي است فا صله مي گيرد.چون سرعت تغييرات زماني بسيار زياد است.او هم لحظه اي از تلاش انديشه و رفتار نمي ايستد. هميشه درانديشه نوآوري است.چون عقيده دارد شرط بقا و مقابله باتغييرات زمان درك آن و به روزشدن است و آن ميسر و مهيا نمي گردد. مگر با تلاش بي وقفه وتوام با تعمق و جامع نگري در كل پديده هاي آشكار و نهاني كه در درون وبيرون او وجود دارند.

افراد فاقد نگرش فرايندي از توان و كشش چنين باري جان كاه عاجزند و سيستم و سازمان خود را به ورطه نابودي مي برند.

ا مروزه دنيا در اين راستا، ديگر علم مديريت و مديريت علمي را به عنوان يك هدف غايي در سازمان ها اصل نمي دانند و هدف ها بسيار متعالي و متنو ع تر شده اند. به تعبيري ارزشيابي مدير دقيقا بر محصول كارمدير وبالندگي حرفه اي و زمان مصرفي او متمركزاست . ( ISO- 9000-9001-9004-9018 ) واز آن به عنوان مديريت كيفيت جامع نام برده مي شود كه مختصري به تو ضيح آن مي پردازيم كه در فصل خود بيشتر توضيح داده خواهد شد. مديريت كيفيت جامع بر دو ركن اساسي تكيه دارد:

ا-تعهدشغلي

2-آگاهي شغلي

كه اين دو مقوله بدون داشتن سامانه هايي از جمله توانمندي نگرش فرايندي امكا ن پذير نيست.

در مديريت كيفيت جامع سلسله مراتبي كار، به كار گروهي، وكار براي خود، به كار براي د يگران، وتحكم گري، به اختياربخشي، و خود محوري مدير، به مخاطب محوري تبديل مي شود كه مديرمي با يست در يك شرايط رقابتي سنگين و بهم فشرده، دركمترين زمان ممكن با صرفه ترين و مطلوب ترين خدمات يا محصول را ارايه دهد.واين كار براي هركسي بدون داشتن سامانه هاي نگرش فرايندي و پردازشگري ازيافته هاي علمي مقدور و ميسر نيست و بايد گفت كه مديريت كردن بسيار دشوارو سخت است.هرچند مديربودن بدون پاسخگويي در برابر خدا ومردم بسيار راحت وشايد براي بعضي ها لذت بخش وشيرين باشد و اينجاست كه حضرت علي (ع )مي فرمايند: براي من حكومت وخلا فت بر شما به اندازه آب بيني بزي ارزش ندارد2. چون مديريت مخلصانه و هوشمندانه بسيار بسيار سخت و جانكاه است و ممكن است لحظه لحظه هاي آن به جاي حلاوت ، تلخي و به جاي صواب، گنا ه ومعصيت باشد كه كارهر فرد بي خصيصه اي نيست.

مديريت كلافي در هم تنيده از تعهد ،آگاهي به مفهو م خاص وعام است كه علاوه بركسب ، بايد مدير قادر به پردازشگر ي آنها نيز باشد

كه اين مهم از همه كس سا خته وپرداخته نيست.

 

 

  • مديريت سايه
  • management sunshade

 

در خيلي از سازمان ها ونهاد ها ي اجتماعي به اشكال گوناگون مديريت سايه اعمال حاكميت مستتر دارد كه تفاوت آنها درشدت و ضعف اعمال آنها درسازمان ها و نهاد هااست.

.شايد قبل از اغاز بحث لازم باشد. تعريفي از مديريت سايه بيان شود.

 

مديريت سايه» شكلي از اعمال مديريت است كه دستور دهنده واقعي حضور فيزيكي مشهود ندارد.لكن در قالب وچهره ديگران امر ودستور مي راتد.

 

از نماد هاي بارز مديريت  سايه 

1.     فرد يا افراد صاحب قدرت و نفوذ،

2.     گروه هاي سياسي - احزاب سياسي ، گروه هاي غيررسمي

3.     كشورهاي صاحب قدرت هاي سياسي، نظامي، اقتصادي، تكنولژي و..

 

كه هركدام درموقعيت وجايگاه مقتضي»  جهت كسب منافع مورد نظرخود نقاب درچهره ديگران می کشند و حكم مي رانند .

× فرد يا افراد صاحب قدرت و نفوذ

افراد صاحب قدرت (ثروت، زور، دانايي ) بعضی مديران سيستم هاي سازماني را در حكم وفرمان خود در مي آورند. واز طريق آنان دستورات و اميال خود را از زبان و چهره  ظاهرفريب آنان اعمال مي كنند.

درمديريت سايه» مدير سازمان در ظاهر مدير سازمان است. در صورتی که مدير واقعي كس ديگري است كه هيچگونه پست سازماني تعريف شده اي در سازمان ندارد واز پشت پرده به راحتي حكم مي راند.

در اين شرايط»  مديردست نشانده به جاي پيش برد مصالح واهداف سازماني، كليه منابع وامكانات سازماني را در جهت تحقق اهداف و منافع فرد يا افرادي بكار مي گيرد. كه هيچ كس آنها را نمي بينند و در سايه عمل مي كنند. از مشتری گرايی و مخاطب محوري نشاني نيست.

شعارهاي مردم فريب داده مي شود.   ولي عكس آن عمل مي شود مثلا: شعار مديريت مشاركتي داده مي شود. ولي عملكرد ي ساختارگرا حاكميت مي راند  كه در ابن شرايط افراد به مثابه ماشيني در دست گردانندگان اصلي پشت پرده استحمار و استثمار مي شوند. كرامت و منزلت انساني شعاري براي فريب و نيرنگ است.  تا ازاين طريق بتوانند اهداف استثمارگرانه خود را بيشتر به پيش ببرند. جو سازماني، فرهنگ نيرنگ وفريب است. شعارهاي خوب داده مي شود لكن عملياتي ضد شعارها انجام مي شود.

 از نشانه هاي مديريت سايه

1.     پخمه گزينی و چاپلوس پروری

2.     تضاد بين شعارها و عمل ها

3.     ابهام دراهداف سازماني وبي برنامه اي

4.     تاكيد افراطي برمنافع فرد يا افراد خاص

5.     ترويج فرهنگ چاپلوسي

6.     تسلط فرهنگ اقليمي بي اعتمادي و غيبت ونيرنگ

7.     مجرميت دانايي (فهميدن و دانستن جرم بودن(

8.     فرارانديشه ها از سازمان

9.     تعد د فيلترهاي گزينشي وپنهان كاري

10.                       تشديد در خودي سازي (برای كاهش تعارضات(

11.                       كاهش رضايت شغلي وافزايش غيبت و تاخير

12.                       كاهش بهره وري مثبت

اين اتفاق در سازمان ها و نهادي خرد و كلان روي مي دهد كه ممكن است اين شيوه دركل يك كشور نيز اعمال شود  كه حاصل آن استثمار و بهره كشي انسانی از آحاد جامعه است. كه ادامه روند براي جامعه كشنده ومهلک است. سازمان هايي كه از طريق مديريت سايه هدايت وكنترل مي شوند از حس مسئوليت و پاسخ دهي به ديگران خود را مبرامی دانند .اگر درشرايطي تحت فشار افكار عمومي قرار گيرند . مديرظاهري سازمان يا دستگاه ذي ربط را قرباني مي كنند. و مديران سايه هميشه در پشت پرده سالم مي مانند وحكم مي رانند.

شايد بتوان گفت مديران ظاهري پيش مرگان مديران سايه هستند كه دانسته يا ندانسته همچون ديگر کارکنان به طريقی ديگر قرباني  منافع و مصالح آنها مي شوند. سازمان هايي كه به اين طريق مديريت مي شوند .ميل به ركود وبازگشت به گذشته دارند. خلاقيت و نوآوري درآنها به ندرت ديده مي شود. تاجايي كه با افراد آگاه و خلاق و بديعه پرداز به ديده شك نگريسته مي شود.

انديشه و نگرش حاكم برسبك مديريت سيستم سنتي و گذشته گراست. انعطاف دراينگونه سيستم ها حداقل است . در مقابل تغييرات و نوآوروي  مقاومت آشكار و مستتردارد.

 سبك مديريت اين سازمان ها براي افراد صاحب انديشه كشنده است  كه باعث فرار سازماني آنها مي شود.

دراعمال مديريت سايه اهداف ومنافع ومصالح عمومي بسيار كم رنگ ديده مي شود . واگر در مقطعي اهميت داده  شود.  آنهم يك نوع  حيله و فرار به جلو است براي گمراه كردن و كسب منافع بلند مدت خود .  منزلت و كرامت انساني يك شعار تبليغات تزريقي است .براي مخاطبان منفعل خود  ، براي تحت شعاع قرار دادن. نقاط شبه انگيز وابهام آميز خود . نه بعنوان يك استراتژي و اهداف سازماني رشيد و تصعيد.

دراين سبك مديريت آن چيزي كه قرار است .انجام نشود سخت تبليغ تزريقي مثبت مي شود. تا در مخاطبان ذهنيت همساز ايجاد كند. و از عوارض و بازتاب كار جمعی گروه كاركنان پيشگيري كند.

درمديريت سايه كليه كاركنان دشمناني تلقي مي شوند كه اگر شرايط براي آنها مناسب شود در صدد احقاق حقوق تضيع شده خود برخواهند آمد.

روي  اين اصل مديريت سايه هميشه درصدد چشم و گوش گذاري است تا کليه فعل وانفعلات کارکنان خود را زير ذره بين  داشته باشد. و از آگاه شدن كاركنان جلوگيري میكند. چون اگاهي كاركنان با نابودي آنها رابطه مستقيم دارد. دراين سبك اعمال مديريت است  كه دانايي جرم تلقي مي شود. وفرد يا افراد دانا و فهيم بايد تاوان پس بدهند. اين تئوري تقربيا مقابل تئوري مديريت كيفيت جامع است  كه دربعضي سازمان ها تا 30% سرانه منابع مالي خود را صرف رشد مهارتهاي تخصصي وفكري كاركنان خود مي كنند.

 ×-گروه هاي سياسي - احزاب سياسي ، گروه هاي غيررسمي

 گروه هاي سياسي  رسمی  مثل احزاب و تشكل های رسمي همه به نوعي در به وجود آوردن مديريت هاي سايه تلاش مي كنند و سعي دارند. فرد يا افرادي را بر كرسي قدرت بنشانند كه در ظاهر مدير سيستم باشد ولی در عمل جهت گيري آنها درجهت تحقق اهداف حزبي و تشكيلاتي آنان باشد. در سبك مديريت سايه هر تصميمي مدير سازمان اتخاذ مي كند .مصالح حزبي و تشكيلاتي از نظر او پنهان نمي ماند. وحتي بعضي مواقع در نشست ها و كنكره ها براساس اهداف حزبي اهداف سازمان ها را نيز براي مديران خود تعيين مي کنند. ومديران ناگزيرنند فقط تصميمات حزب و تشكيلات را اجرا كنند .نه مصالح مردم و منافع كاركنان و سازمان،را»  كه در دراز مدت اهداف سازمان وحزب دچار گرانباري و شكاف مي شود  كه حاصل آن شكست دراهداف سازمان و حزب است  كه نتايج تلخ آن را با يد مردم آن ديار تحمل کنند.

 

گروه هاي غير رسمي )آشکارو نهان( -------

در محافل شب نشيني و مجالس گروهي تصميم مي گيرند و تصميمات خود را به مدير دست نشانده خود امريه مي كنند و مدير دست نشانده ناگزير به انجام تصميمات گرفته شده است .مدير كوچكترين قدرت انعطاف و خلاقيت ندارد . اوهمچون يك مهره در دست كساني است كه ظاهرا حضور ندارند ولي اوامر آنها موبه مو در سازمان اجرا مي شود. ادامه اين روند باعث گسست اعتماد و مشروعيت بين كاركنان و مديريت مجازي می شود كه حاصل ان انحطات سازماني و كليه منابع آن است.

 كشورهاي صاحب قدرت هاي - سياسي، نظامي، اقتصادي، تكنولژي و..

 كشورهاي قدرت مند براي كسب منافع خود دركشورهاي جهان سوم سعي وتلاش می كنند .به شكل ائتلاف يا راسا مديراني را بركشورهاي صاحب منابع و ذخاير به مصدر قدرت بنشانند. گه به اهداف آنها جامه عمل بپوشند. اگرشرايط براي آنها ازاين طريق مهيا نشد.  تلاش مي كنند. لااقل فرد يا افرادي بر ساختار قدرت بنشانند  كه از دانش وتخصص برخودار نباشند(پخمه گزينی) تا ازنا توانی انديشه آنها سوئ استفاده خود را داشته باشند. وبه تعبيري از آدم هاي ضعيف در راس ساختارهاي قدرت استفاده می كنند. تا از بي خبري و جهل آنها كسب منافع خود را به پيش ببرند. اما دراين مسير هم  موفق نشدند سعي می كنند از اهرم هاي سياسي ،اطلاعاتي ، ونظامي بهره گيرنند. (تحريم اقتصادي، حمله نظامي ، کودتا» تحريم تكنولژی و.. ) بهره گيرند.  تا برای کسب منافع خود  مديران مخلص و کاردان را از پيش روی  بردارند. و منافع نامشروع خود را بدست آورند.  که ميزان درک وفهم مردم آن ديار ضامن پيروزی يا شکست آنها است .و  می توان گفت که » ضعف آگاهی افراد جامعه می تواند همچون سربازان دشمن پابه پای آنها  دشنه برقلب مديران شجاع و آگاه خودشان بزند وافراد نا آگاه آن جوامع  با دستان خودشان عزيزان خودشان را ذبح می کنند. چون جهل تاريکی است ودر تاريکی انسان توان درک دوست از دشمن را ندارد.و بر دوستان خود آن می کند که برای خصم خونين خود می کرده  که تاريخ از اين وقايع کم نديده است.